سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
1 2 3 >

91/5/28
12:8 ع

همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز

 شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

 دهه آخر ماه اول راه سحر است

 بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

 عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه

 سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز

 کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم

 یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

 گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است

 او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز

 گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست

 دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز

 وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت

 باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز

 یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد

 کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز

 هر قدر این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی

 دل ما مست علی، شکر خدا مانده هنوز

 تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است

 رفت امروز ولی روز جزا مانده هنوز

 هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی

 همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز

 علی اکبر لطیفیان

 


  

91/5/28
12:7 ع

سی سحر نه، که بیست-سی رمضان، رفت و مهمان ماه ها نشدیم

 دست ابلیس بسته بود امّا، نقره داغ گناه ها نشدیم

 آه از زشتی عمل هامان، آخ از تلخی عسل هامان

 دوری راه را شنیدیم و مرد این کوره راه ها نشدیم

 فیلم ها، صحنه های مسئله دار، و قنا ربّنا عذابَ النّار

 شرم را ماهواره ها بردند، سر به زیر نگاه ها نشدیم؟

 رو سپیدان سیاه تر از پیش، تیره ها رو سپیدتر از قبل

 قلب هم رنگ این جماعت شد، حامی رو سیاه ها نشدیم

 سینه لبریز شرک های خفی ست، پول و پست و مقام بت شده اند

 خورد سرها به سنگ گور افسوس، بنده ی «لا إله»ها نشدیم

 چاله و چاه را نفهمیدیم، راه و بیراه را نفهمیدیم

 کوه را کاه را نفهمیدیم، زخمی اشتباه ها نشدیم

 آسمان عاق می کند ما را، بس که کفران خلق را دیده است

 بال و پرهای توبه بگشایید، تا زمین گیر «آه» ها نشدیم  

مجید لشگری


  

91/5/28
12:6 ع

حیف که از دست ما ماه خدا می‌رود  

 ماه مناجات و نور، ماه دعا می‌رود  

 ماه سحر خیزی اهل صفا می‌رود  

 ماه وصال علی، ماه ولا می‌رود  

 ماه خدا رفت رفت، جلو? بدرش به خیر  

 زمزمـه‌های شب و لیل? قدرش به خیر  

 بود به روی خدا، چشم تماشای ما  

 خواندن جوشن کبیر، صوت دل‌آرای ما  

 هر شب و هر روز بود، بزم خدا جای ما  

 زمـزم? افتتاح، سـر زد از آوای مـا  

 حیف که مانند برق، این مه معبود رفت  

 دیـر ز راه آمد و، خنده زد و زود رفت  

 ماه خداوند رفت، ماند به دل آه ما 

 دست خداوندگار بود به همراه ما

 نور به افلاک داد، ذکر هو الله ما

 ذکر هو اللهِ ما، اشک سحرگاه ما

 نـال? العفو مـا از رمضان دل ربود

 گاه دعای سحر، گاه ابوحمزه بود

 زآین? دل گرفت ماه خداوند، زنگ

 سلسل? زلف وصل، بود سحرها به چنگ

 عبد خدا بود و صلح، دیو هوی بود و جنگ

 یافت ز خون علی صورت این ماه، رنگ

 محفل قرب خدا کوی علی بود و بس

 روی جمیل خدا روی علی بود و بس  

غلامرضا سازگار


  

91/5/28
12:4 ع

خداوندی چنین بخشنده داریم

 که با چندین گنه امیدواریم

 که بگشاید دری کایزد ببندد؟

 بیا تا هم بدین درگه بزاریم

 خدایا گر بخوانی ور برانی

 جز انعامت دری دیگر نداریم

 سرافرازیم اگر بر بنده بخشی

 و گر نه از گنه سر بر نیاریم

 ز مشتی خاک ما را آفریدی

 چگونه شکر این نعمت گزاریم

 تو بخشیدی روان و عقل و ایمان

 و گر نه ما همان مشتی غباریم

 تو با ما روز و شب در خلوت و ما

 شب و روزی به غفلت می‌گذاریم

 نگویم خدمت آوردیم و طاعت

 که از تقصیر خدمت شرمساریم

 مباد آن روز کز درگاه لطفت

 به دست نا امیدی سر بخاریم

 خداوندا به لطفت باصلاح آر

 که مسکین و پریشان روزگاریم

 ز درویشان کوی انگار ما را

 گر از خاصان حضرت برکناریم

 ندانم دیدنش را خود صفت چیست

 جز این را کز سماعش بی قراریم

 شرابی در ازل درداد ما را

 هنوز از تاب آن می در خماریم

 چو عقل اندر نمی‌گنجید «سعدی  »

 بیا تا سر به شیدایی برآریم  

سعدی شیرازی


  

91/5/28
12:2 ع

چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی

 اشکم شبیه خون جگر شد نیامدی

 گفتم غروب جمعه تو از راه می رسی

 عمرم در این قرار به سر شد نیامدی

 تا خواستم به جاده ی وصل تو رو کنم

 غفلت مرا رفیق سفر شد نیامدی

 در مسجدیم و طاعت این ماه شغل ماست

 بی قبله هر نماز به سر شد نیامدی

 این نفس بد مرام مرا خوار و زار کرد

 روز و شبم به لغو سپر شد نیامدی

 رسوایی گدای تو از حد گذشته است

 عمرم به هر گناه هدر شد نیامدی

 از ما گناه سر زد و تو شاهدش شدی

 دیدی دلم به راه دگر شد نیامدی

 خسران زده کسی ست که از یار غافل است

 بی تو دعا بدون اثر شد نیامدی

 از ما که منفعت نرسیده برای تو

 هر چه ز ما رسیده ضرر شد نیامدی

 گفتیم لا اقل سر افطار می رسی

 دیده به راه ماند و سحر شد نیامدی

احسان محسنی فر


  

91/5/28
12:1 ع

این جمعه هم گذشت بدون زیارتی

 یا ایها العزیز! نگاهی، عنایتی  

 سائل منم چگونه نگاهم نمی کنی؟

 سلطان تویی کجا ببرم عرض حاجتی؟

 دست ردی به سینه‌ی این دل غمین مزن

 شاید که مادرت کند از من شفاعتی

 از بعد ناله های سحرهای انتظار

 خاکم به سر بگویی اگر کم ارادتی  

 آقا اگر بناست که مرگم فرا رسد  

 بنما عنایتی، بده فیض شهادتی  

 وقتی گناه فاصله انداخت بین ما

 دیگر چه جای خواب و خور و استراحتی

 چشم زمان و اهل زمین مانده منتظر

 تا صبح عید وصل ببیند کرامتی

 حالا شما به خاطر در و دیوار بیا  

 یعنی ز میخ و دل بده شرح قساوتی  

سید محمد میر هاشمی


  

91/5/19
11:53 ص

این جزر و مد چیست که تا ماه می رود؟

دریای درد کیست که در چاه می رود؟

این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم

بیم خسوف و تیرگی ماه می رود

گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است

یک لحظه مکث کرده به اکراه می رود

آبستن عزای عظیمی است کاین چنین

آسیمه سر،نسیم سحرگاه می رود

امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان

یا آفتاب روی زمین راه می رود

در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟

گویا دلی به مقصد دلخواه می رود

دارد سر شکافتن فرق آفتاب

آن سایه ای که در دل شب راه می رود

قیصر امین پور


  

91/5/18
12:24 ع

   پس از جریان جنگ صفّین و تحمیل ابوموسى اشعرى براى حکمیّت؛ و بعد از به وقوع پیوستن جنگ نهروان با خوارج، سه نفر از بزرگان خوارج که حضرت على(ع) را تکفیر کرده بودند تصمیم گرفتند تا به عنوان خونخواهى، سه نفر از والیان و سران حکومتى را ترور نمایند.

یکى عبدالرحمن بن ملجم مرادى بود که ترور امیرالمؤمنین، امام على(علیه
  ‎
السلام) را در کوفه؛ و دیگرى بَرک بن عبدالله که او ترور معاویه را در شام؛ و سومین نفر عمر بن بکر، که ترور عمرو بن عاص را در مدینه به عهده گرفت.

و بعد از آن که هر سه منافق، هم قسم شدند که یا کشته شوند یا هدف شوم خود را به اجراء درآورند، هر کدام به سوى هدف مورد نظر خود رهسپار شدند.

و عبدالرّحمن پس از آن وارد کوفه شد، روزى در یکى از کوچه
 
هاى کوفه، زنى را به نام قُطّام که پدرش در جنگ نهروان کشته شده بود ملاقات کرد.

و چون قطّام، زنى بسیار زیباروى و خوش اندام بود؛ و عبدالرّحمن نیز از قبل مذاکراتى با او براى خواستگارى کرده بود، پس شیفته جمال او گردید و نسبت به آن اظهار عشق و علاقه نمود؛ و سپس پیشنهاد ازدواج به قطّام داد.

قطّام در پاسخ گفت: در صورتى با پیشنهاد تو موافقت مى
کنم که سه هزار درهم و یک غلام مهریه
ام قرار دهى، مشروط بر آن که علىّ ابن ابى طالب را نیز به قتل برسانى.

عبدالرّحمن براى امتحان قطّام گفت: دو شرط اوّل را مى
پذیرم؛ لیکن مرا از قتل علىّ معاف دار.

قطّام گفت: خیر، چون شرط سوّم از همه مهمتر است؛ و اگر مى
خواهى به کام و عشق خود برسى، بایستى حتما انجام پذیرد.

عبدالرّحمن وقتى چنین شنید، گفت: من به کوفه نیامده
ام، مگر به همین منظور.

پس از آن، قطّام هر ساعت خود را به شکلى آرایش و زینت مى
کرد و در مقابل عبدالرّحمن به طنّازى و عشوهگرى مى
پرداخت تا آن که او را بیش از پیش دلباخته خود نماید.

و چون آتش عشق و شهوت عبدالرّحمن شعله
ور گشته و فزونى یافت؛ و نیز زمان موعود با هم
پیمانانش فرا رسید، آن ملعون شمشیرى مسموم همراه خود برداشت؛ و سحرگاه به مسجد کوفه وارد گشت.

هنگامى که نماز صبح به امامت حضرت على(علیه
السلام) شروع شد، عبدالرحمن پشت سر امام ایستاد؛ و هنگامى که سر از سجده برمى
داشت ناگهان عبدالرّحمن فریادى کشید و با شمشیر بر فرق مقدّس آن امام مظلوم فرود آورد و گریخت.

در همین لحظه امام اظهار داشت: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ»؛ قسم به پروردگار کعبه، رستگار و سعادتمند شدم.


بعد از آن، حضرت را با فرق شکافته و بدن خونین به منزل آوردند؛ و پزشکان بسیارى جهت معالجه آن حضرت آمدند، یکى از آنان پزشکى بود به نام اثیر بن عمرو سکونى، که بر بالین حضرت وارد شد؛ و شروع به مداوا گردید.

اطرافیان و اعضاء خانواده حضرت، اطراف بستر آن بزرگوار حلقه زده بودند و با حالتى نگران چشم به پزشک دوخته که چه مى
گوید؛ و نتیجه چه خواهد شد.

پس از آن که پزشک نگاهى به جراحت آن حضرت کرد، گفت: گوسفندى را ذبح نمایید و سفیدى جگر ریه آن را تا سرد نشده، سریع بیاورید.

وقتى آن را آوردند، پزشک رگ میان سفیدى را بیرون آورد و میان شکاف سر آن حضرت قرار داد؛ و لحظه
اى درنگ نمود، در حالتى که تمامى افراد در انتظار نتیجه، لحظه شمارى مى
کردند.

سپس شکاف سر را باز کرد و رگ را خارج نمود؛ با نگاهى به آن، خطاب به حضرت کرد و عرضه داشت: اى امیرالمؤمنین! اگر وصیّتى دارى بفرما، چون متاسفانه زخم شمشیر و زهر آن به مغز سر اصابت و سرایت کرده؛ و راهى براى معالجه آن نیست.

لذا حضرت به فرزندش امام حسن مجتبى(علیه
السلام) فرمود: پسرم! اگر من خوب شدم، خودم آنچه را که صلاح بدانم با عبدالرّحمن انجام مى
دهم.

و چنانچه خوب نشدم و از دنیا رفتم، سعى کنید به او سخت نگیرید و در قصاص تجاوز نکنید، چون او یک ضربت شمشیر زده است شما هم حق ندارید بیش از یک ضربت به او بزنید.


ایام ضربت خوردن و شهادت حضرت امیرالمونین، علی (ع) تسلیت باد

 


  

91/5/18
11:15 ص

حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: بر مسلمان لازم است که شب را به پایان نیاورد مگر آنکه آیة‌الکرسی

را بخواند و اگر می‌دانستید که آیة‌الکرسی چیست و در آن چیست، هرگز آن را رها نمی‌کردید.


آیة‌الکرسی نام یک آیه است که با الله لا اله الا هو الحی القیوم آغاز و با هو العلی العظیم پایان می‌یابد و دو آیه بعد از آن جزء آیة‌الکرسی نمی‌باشد، هر چند در برخی از موارد به خواندن آن‌ها همراه آیة‌الکرسی تاکید شده است.


فضیلت و عظمت


رسول اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه‌السلام فرمودند: "قرآن کلامی برتر و بزرگ است و سوره بقره، سید قرآن و آیة‌الکرسی سید بقره است. ". سپس فرمودند: "آیة‌الکرسی از گنجینه‌ای در زیر عرش به من عطا شده است و قبل از من به هیچ پیغمبری چنین عطائی نشده است. "


سفارش به خواندن آیة‌الکرسی در روایات


حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: بر مسلمان لازم است که شب را به پایان نیاورد مگر آنکه آیة‌الکرسی را بخواند و اگر می‌دانستید که آیة‌الکرسی چیست و در آن چیست، هرگز آن را رها نمی‌کردید. پیامبر به من فرمود: "آیة‌الکرسی " از گنجینه‌ای در زیر عرش به من عطا شده است و قبل از من به هیچ پیغمبری چنین عطائی نشده است. سپس حضرت فرمود: "از وقتی این مطلب را از پیامبر صلی الله علیه واله شنیدم، در تمام شب‌ها آن را خواندم و هرگز آن را ترک نکردم. " سپس فرمودند: "هر شب در سه وقت آیة‌الکرسی را می‌خوانم. "2


همچنین حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: پیامبر صلی الله علیه واله مرا خواست و فرمود: آنگاه که به بستر خواب رفتی بسیار استغفار کن و صلوات بفرست و زیاد قل هو الله احد (سوره توحید) را بخوان که نور قرآن است و بر تو باد به قرائت آیة‌الکرسی که در هر حرف آن هزار برکت و هزار رحمت است.3

امام باقر علیه‌السلام فرمودند: هر کسی در پی وضو گرفتن، آیة‌الکرسی بخواند، خداوند ثواب چهل سال عبادت به وی عطا کند و ...4


پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: آنگاه که از منزل در پی حاجتی بیرون شدی آیة‌الکرسی تلاوت کن، زیرا موجب برآورده شدن حاجت می‌باشد.5


امام حسن عسگری علیه‌السلام فرمودند: آنگاه که در سفر احتمال خطر دادی، قبل از سفر سوره‌های حمد، معوذتین، آیة‌الکرسی و قدر را بخوان.6

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: هر وقت خواستی سفر کنی با میمنت است، به شرط اینکه قبل از آن صدقه بدهی و آیة‌الکرسی بخوانی.7


امام موسی بن جعفر علیه‌السلام فرمودند: هر فردی که می‌خواهد سفر کند به طرف در بایستد و سه آیة‌الکرسی به طرف راست، چپ و مقابل خود بخواند و این موجب حفظ و دفع بدی‌ها و پریشانی می‌شود.8


پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند: هر وقت شخص آیة‌الکرسی بخواند و بر اهل قبور اهداء کند، خداوند از هر حرف آن، ملکی می‌آفریند که تا قیامت برای آن شخص تسبیح می‌کند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله درباره آیة‌الکرسی فرمودند: "در خانه آیة‌الکرسی بخوانید که شیطان به شما نزدیک نمی‌شود. "9


الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُ هُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إ لا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وِ ماخَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلا بِما شاءَ وَسِعَ کُر سِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض ولا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هوَ العَلیُّ العَظیم(255) لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله فَقَد استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لاَنفِصامَ لَها والله سَمِیعٌ عَلِیمٌ(256) الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُ هُمُ الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هُم فِیها خالِدُونَ(257)


  

91/5/18
11:13 ص

صلوا علی محمد واله

اللهم صلی علی محمد و اله و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین

صلوات : بهترین هدیه از طرف خداوند برای انسان است.

صلوات : تحفه‌ای از بهشت است.

صلوات : روح را جلا می‌دهد.

صلوات : عطری است که دهان انسان را خوشبو می‌کند.

صلوات : نوری در بهشت است.

صلوات : نور پل صراط است.

صلوات : شفیع انسان است.

صلوات : ذکر الهی است.

صلوات : موجب کمال نماز می‌شود.

صلوات : موجب کمال دعا و استجابت آن می‌شود.

 

*******************

صلوات : موجب تقرب انسان است.

صلوات : رمز دیدن پیامبر در خواب است.

صلوات : سپری در مقابل آتش جهنم است.

صلوات : انیس انسان در عالم برزخ و قیامت است.

صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است.

صلوات : انسان را در سه عالم بیمه می‌کند.

صلوات : از جانب خداوند رحمت است و از سوی فرشتگان پاک کردن گناهان و از طرف مردم دعا است.

 

*****************

سلام و درود و صلوات خداوند بر حضرت محمد مصطفی باد تا ابدیت
 
****************

صلوات : برترین عمل در روز قیامت است.

صلوات : سنگین‌ترین چیزی است که در قیامت بر میزان عرضه می‌شود.

صلوات : محبوب‌ترین عمل است.

صلوات : آتش جهنم را خاموش می کند.

صلوات : زینت نماز است.

صلوات : گناهان را از بین می برد.

صلوات : فقر و نفاق را از بین می‌برد.

صلوات : بهترین داروی معنوی است.

 

 

با ذکر صلوات ، غم و اندوه و حزن را از خود دور کنید.

با ذکر صلوات ، نوری در بهشت برای خود بیافرینید.

با ذکر صلوات ، گناهان خود را پاک و تولدی دیگر برای خود بوجود آورید.

با ذکر صلوات ، پاداش هفتاد و دو  شهید را برای خود ثبت کنید.

با ذکر صلوات ، ده حسنه برای خود ثبت کنید.         

چه خوب است که انسان همیشه اهل صلوات باشد، چرا که پیامبر نیز دائم الصلوات بوده است.


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
رهگذر[99]
 

آنچه اندیشی پذیرای فناست/آنچه در اندیشه ناید آن خداست


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ