سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

89/7/14
12:37 ع

تا کی به پشت پرده غیبت نشینی جان من

پس رخ عیان کن بر جهان ای یوسف کنعان من

از دوریت بغض گلو گویی سوار سینه شد

بر این شمار سال ها غم در دلم آیینه شد

 

کم کم دلم از این و از آن سیر می شود

با چشم مهربان تو تسخیر می شود

 

تا چند پوشانی رخت بر این زمستان ای بهار

پایان بده با دیدنت بر لاله های انتظار

 

هر روز پشت پنجره می ایستم به غم

اشکی که دانه دانه سرازیر می شود

این خوابها که همسفر هر شب منند

یک روز مو به مو همه تعبیر می شود

در انتظار دیدنت هر روز و شب طی می شود

پس وعده دیدار این هجران بگو کی می شود

 

ابر بهارم یابن الزهرا تاکی ببارم یابن الزهرا

ای آخرین مسافر دنیا کجایی

ای یوسف صحرایی زهرا کجایی

 

در کوچه های بی کسی یک نای در جوش و خروش

هر جمعه گویی می رسد بانگ انا المهدی به گوش

با این همه جرم و گناه من خود حجابت گشته ام

این جمعه هم آمد ولی درد فراغت تازه شد

این ماتم هجران تو مولا چه بی اندازه شد

 

شاها نظر به ما کن لطفی بر این گدا کن

در یک قنوت وترت آقا ما رو دعا کن

دلم هوای دیدنت کرد

یا طلعت الرشیده برگرد

ای روشنی بخش دلم تو آفتابی

کی می شود بی پرده بر دنیا بتابی

یه سر اگه شد آقا، بیا به روضه ما

تا از شرار آهت،آتیش یگیره اینجا

همراه خود ای بی قرینه

یه شب مارو ببر مدینه

شاید مرا یک شب کنار خود نشانی

بالا قبر مادرت روضه بخوانی

روضه از آن جوانی، که شد قدش کمانی

هم شد رویش سپید و، هم رویش ارغوانی

 

تا جمعه دیگر برایت ندبه می خوانم به شور

شاید که یک آدینه دیگر بود وقت ظهور


مشخصات مدیر وبلاگ
 
رهگذر[99]
 

آنچه اندیشی پذیرای فناست/آنچه در اندیشه ناید آن خداست


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ