سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

89/9/21
1:16 ع

روی دستم آروم آروم تکونش می دم می خوابه

بچه م از عطش هلاکه آب بهش بدن ثوابه

از طفل من کسی به حرم تشنه تر نبود

مادر نظیر من به جهان خون جگر نبود

خورشید از غمش میسوزه گل شبنمش می سوزه

صورتش اونقده داغه اشک نم نمش میسوزه

 

گر روز و شب بگریم و گر ناله می زنم چون عمر غنچه عمر علی بیشتر نبود

 

نه گمونم که بتونه شیر خوارم زنده بمونه

بس که چنگ زده به سینه م نوک دستاش پر خونه

رفته از کف دیگه چاره ای خدا بارون بباره

از ترک های لب اون جگرم شد پاره پاره

یک شب سرش به دامن من خود گذاشتم

آن شب برای من به خدا خوب تر نبود

آرزوم بود که ببینم می ری رو پای خودت راه

غنچه نازو قشنگم تازه رفتی توی شیش ماه

کودکی که شیش ماه داره تازه دندون در میاره

اما حیف حرمله داغ تو رو بر دلم میزاره

تا شام روی نیزه سرش بود در برم

مانند او میان سران جلوه گر نبود لالایی از لبم نشده ترک


مشخصات مدیر وبلاگ
 
رهگذر[99]
 

آنچه اندیشی پذیرای فناست/آنچه در اندیشه ناید آن خداست


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ