سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

91/2/4
10:20 ص

با چشم های نیمه بازت گاه گاهی

چشمان خیس و خسته ام را کن نگاهی

وقتی تنور خانه روشن شد برایت

گفتم خدا را شکر کم کم رو براهی

دستاس را چرخاندی اما رنگ خون شد

دستاس فهمید از نگاهت بی گناهی

از بس به پای گریه هایت آب رفتی

چیزی نمانده از وجودت مثل کاهی

پهلو به پهلو می شوی و می چکد خون

از زخم های پیکرت خواهی نخواهی

از درد شانه، شانه می افتد ز دستت

خون می نشیند کنج لب هایت ز آهی

در خواب بودی چادرت را باز کردم

شاید ببینم چهره ات را در پگاهی

دیدم که پائین تر ز چشمان تو پیداست

زخم عمیق پنج انگشت سیاهی

×××

این چند شب از سرنوشتم روضه خواندی

از سر گذشتم، از جدایی، بی پناهی

گفتی غروبی شعله می پیچد به بالم

گفتی که می سوزم میان خیمه گاهی

در حلق? نامحرمان و نیزه داران

هرجا که می گردم ندارم تکیه گاهی

حسن لطفی


مشخصات مدیر وبلاگ
 
رهگذر[99]
 

آنچه اندیشی پذیرای فناست/آنچه در اندیشه ناید آن خداست


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ