سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

91/4/10
12:36 ع

شور عاشقانه

خدیجه پنجی

بوی خوش نسیمی دلنواز از دور دست می آید.

شاید محمّد صلی الله علیه و آله است که در هیبت «علی اکبر» از دامان لیلا بر می خیزد و دنیا را به شوق وا می دارد. ذرّات خاک، بوی خوش قدم هایت را به سماع در آمدند، آن گاه که پلک های کوچکت، دنیا را بر هم زد! مردانگی از همین نگاه آغاز می شود.

تو پلک می گشایی تا روزها و شب ها بهانه ای داشته باشند برای آمد و رفت.

غیرت «علی علیه السلام »، در رگ هایت می دود و رحمت «محمد صلی الله علیه و آله » در رفتارت.

عشق و عقل در تو به هم رسیده اند.

کودک دلبند حسین علیه السلام ، خدا می خواست تا دنیا دوباره محمد صلی الله علیه و آله را به تماشا بنشیند در رفتار و گفتار تو.

پلک گشودی و آفتاب از نگاه روشنت، طلوع کرد.

هر تکان گاهواره ات، قلب زمان را می لرزاند؛ که تو یک قدم به کربلا نزدیک تر می شوی.

از دامان لیلا، چون واقعه ای بزرگ بر می خیزی و دنیا را، به شوری عاشقانه فرا می خوانی.

کربلا، دیری است قدم هایت را به انتظار نشسته است. تکیه بر گام های استواری و غیرت تو دارند، ستون های خیام عشق.

علی جان، ای مؤذّن اذان سرخ شهادت در گستره ظهری شورانگیز! تو عشق را تفسیر کردی؛ آن لحظه که قدم بر میدان نبرد نهادی.

شنیده ام هیچ کس تیغی از غلاف بیرون نکشید.

گمان کردند رسول خدا صلی الله علیه و آله به میدان آمد؛ مگر نه این که تو شبیه ترین فرد به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بودی؟

صدایت، خاک را بارور کرد.

صدایت، در کنگره افلاک پیچید؛ «انا علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب» و این یعنی عشق؛ یعنی اصالت.

صدای گام های عشق است که در هفت آسمان پیچید!

قنداقه ای از نور، در آغوش حسین علیه السلام است.

و حسین علیه السلام ، مشتاق دیدار جدّ بزرگوارش، محمد در چهره زیبای کودک!

میلاد تلاقی دو نور در یک آینه، تکثیر دو اقیانوس، حضرت «علی اکبر علیه السلام »، مبارک!


  

91/4/10
12:36 ع

آینه عشق

سید علی اصغر موسوی

هنوز می آید نوای کربلایی ات از عمق میدان، ای آفتاب غروب کرده در ظهر عاشورا! هنوز می آید غریو فریادت از بلندای آسمان؛ فریادی که دژخیمان کوفی را به مبارزه می خواست و نهیبش، رشته جانشان را از هم می گسیخت.

هنوز می آید عطر حضورت، از حوالی خیمه هایی که آکنده از نگاه سکینه علیهاالسلام بود.

امروز، روز ولادت توست، مولای جوانمرد!

روزی که خداوند خواست تا چهره ات آیینه جمال نبوی صلی الله علیه و آله بشود.

روزی که خداوند خواست تا از تبسم نگاهت، آفتاب بر شوق آید.

روزی که خداوند خواست تا نبیره علی علیه السلام ، سیرتی همچون او داشته باشد.

روزی که خداوند خواست مشام مدینه از عطر حضورت آکنده گردد.

امروز، روز توست؛ روز تولّدی شیرین که طعم نبوت و ولایت را توأمان دارد. غوغایی در دل آل الله است. عطر صلوات، شش جهت آسمان و زمین را فرا گرفته است.

امروز، سروش آسمان، تهنیت گوی مولودی است که روزی همت بلندش، او را از ناسوت خاک به لاهوتستان افلاک خواهد برد. او نام بشکوهش را بر تارک عرش جای خواهد زد.

... و روزی ورق برمی گردد و کربلا رقم می خورد.

تصویر در تصویر، کوفیان و غلتیدنشان در خاک مذلّت!

شمشیر به شمشیر، دست یداللهیِ تو بود و یادآوری حماسه ذوالفقار!

جلوه زار هستی در شگفت نقشی بود که تو ایفا می کردی؛ نقشی بدیع که ایمان و حماسه را به هم پیوند می داد؛ همانگونه که قامت دل آرایت، زیبایی نبوت و ولایت را به تماشا گذاشته بود.

علی جان، جوانمرد مولای جوان! میدان کربلا چه بی فروغ می شد، اگر به میدان نمی آمدی! هنوز هم وقتی خورشید به آسمان کربلا می رسد، درنگ می کند و به یاد فروغ چهره ات، اشک حسرت می ریزد.

چهره ای که عاشقانه، سرخی خون، در شفق نگاهش نشست و افلاک را سوگوار تبسّم های دلنشین اش کرد.

امروز، روز ولادت توست.

تویی که عشق از یادآوری نامت به خود می بالد و آسمان، شکوه تو را هماره با عطر صلوات، می ستاید.

مبارک باد بر عاشقان کوی حضرت دوست «جل جلاله» حضور عاشقی که زندگی را شرمنده ایثار خود کرد و بی مهابا: «نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد


  

91/4/10
12:35 ع

حضرت علی اکبر(ع) فرزند بزرگ امام حسین (ع) در مدینه متولد شد. مادر بزرگوار ایشان لیلا دختر ابى مره می باشد. وی زمانى چند در خانه امام حسین علیه السلام به سر برد و روزگارى در زیر سایه حسین (ع) بزیست. لیلا براى امام حسین (ع) پسرى آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا صلى الله علیه و آله رویش روى رسول ، خویش خوی رسول ، گفت و گویش گفت و گوى رسول خدا صلى الله علیه و آله؛ هر کسى که آرزوى دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا مى نگریست تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید ?هرگاه مشتاق دیدار پیامبر مى شدیم به چهره او مى نگریستیم?؛ به همین جهت روز عاشورا وقتى اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد،امام حسین(ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:?اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الى رؤیة نبیک نظرنا الیه...?

حضرت علی اکبر در کربلا حدود 25 سال داشت.برخی راویان سن ایشان را 18 سال و 20 سال هم گفته اند. او اولین شهید عاشورا از بنى هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على اکبر (ع) و رزم آورى و بصیرت دینى و سیاسى او، در سفر کربلا بویژه در روز عاشورا تجلى کرد. سخنان و فداکاریهایش دلیل آن است. وقتى امام حسین (ع) از منزلگاه ?قصر بنى مقاتل? گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بیدارى?انا لله و انا الیه راجعون? گفت و سه بار این جمله و حمد الهى را تکرار کرد. حضرت على اکبر (ع) وقتى سبب این حمد و استرجاع را پرسید، حضرت فرمود: در خواب دیدم سوارى مى‏گوید این کاروان به سوى مرگ مى‏رود. پرسید:مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود:چرا. پس گفت:?فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقین?پس باکى از مرگ در راه حق نداریم


روز عاشورا نیز پس از شهادت یاران امام، اولین کسى که اجازه میدان طلبید تا جان را فداى دین کند او بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام بسیار سخت بود، ولى از ایثار و روحیه جانبازى او جز این انتظار نبود. وقتى به میدان مى‏رفت،امام حسین(ع) در سخنانى سوزناک به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولى تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. على اکبر چندین بار به میدان رفت و رزمهاى شجاعانه‏اى با انبوه سپاه دشمن نمود
پیکار سخت، او را تشنه‏ تر ساخت؛ به خیمه آمد. بى آنکه آبى بتواند بنوشد، با همان تشنگى و جراحت دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید. قاتل او مرة بن منقذ عبدى بود.پیکر حضرت على اکبر (ع) با شمشیرهاى دشمن قطعه قطعه شد.وقتى امام بر بالین او رسید که جان باخته بود. امام حسین (ع) صورت بر چهره خونین حضرت على اکبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد

?قتل الله قوما قتلوک...?و تکرار مى‏کرد که:?على الدنیا بعدک العفا?.و جوانان هاشمى را طلبید تا پیکر او را به خیمه گاه حمل کنند. حضرت على اکبر ، نزدیکترین شهیدى است که با امام حسین?ع?دفن شده است.مدفن او پایین پاى ابا عبد الله الحسین?ع? قرار دارد و به این خاطر ضریح امام،شش گوشه دارد


  

91/4/7
10:3 ص


عشق به هیچ وجه امری اختیاری نیست که بتوان خود را با دستور العملی عاشق کرد. عشق محصول غیر اختیاری حالات روحی و معرفت به شباهتهایی است که بین عاشق و معشوق هست.
برای رسیدن به عشق خدا باید با گذشتن از مرحله حیوانیت به مرحله انسانیت رسید، که همان جنبه الهی انسان است؛ زیرا نفس ناطقه انسانی شعله ای است از مشعل جلال حق، و پرتوی است از اشعه جمال مطلق، و گلی است از گل زار عالم قدس؛ و از این جهت است که وقتی از روح انسانی سؤال شد، خطاب رسید که «قل الروح من أمر ربی» یعنی بگو روح از عالم امر پروردگار من است، و یا در حق حضرت آدم(ع) فرمود :«إنی جاعل فی الأرض خلیفة» یعنی به درستی که من از برای خود در زمین خلیفه قرار می دهم.
اما این خلافت که شرط رسیدن به عشق خداست، "ظهور تام پیدا نمی کند مگر این که بعد از اداء واجبات و ترک محرمات، مواظبت بر نوافل و مستحبات شود." هر چند صرف اطاعت برای عشق کافی نیست، بلکه روح صاف و فطرت سازگار و تربیت شده و معرفت هم می خواهد.
علمای اخلاق عشق و محبت را حقیقتی مستقل می دانند که مؤمن کامل باید در عین ایمان و اطاعت، محبت و عشق به خدا را نیز داشته باشد. خداوند در ستایش جمعی از مؤمنین می فرماید: «یحبهم ویحبونه» یعنی خدا ایشان را دوست دارد و ایشان هم خدا را دوست دارند.
اما اگر بخواهیم کمی زمینی تر و ملموس تر سخن بگوییم، برای شما توصیه ای را که حضرت آیت الله بهجت در این گونه موارد داشتند، می آوریم. ایشان مکررا این مضمون را می فرمودند که شخص باید از معصیت عملی و اعتقادی پرهیز کند. مراد از معصیت عملی، تخلف از وظائف فقهی و اخلاقی است؛ و مراد از معصیت اعتقادی، اجازه ورود افکار و قضاوتهای غیر صحیح در دل است. محدوده آن عمل و این اعتقاد را هم معلومات ما مشخص می کنند. ما به هر آنچه می دانیم موظفیم و نه بیشتر. بله، یکی از وظائف ما هم یادگیری هر چه بیشتر است. هر روز سعی کنیم مطلبی از تعالیم دین را یاد بگیریم، و از آن پس بدان عمل کنیم. اگر چنین کنیم بقیه راه را خود خدا متکفل خواهد شد. خود او دست ما را خواهد گرفت و به سر منزل مقصود می رساند. «إن تتقوا الله یعلمکم الله» یعنی اگر تقوا پیشه کنید، خدا آنچه را نمی دانید به شما می آموزد؛ و «إن تتقوا الله یجعل لکم مخرجا» یعنی اگر تقوا پیشه کنید، خدا برای شما راه خروج از مهالک را نشان می دهد. و تقوا ـ یعنی خداترسی ـ به همان است که گفتیم؛ یعنی عمل به آنچه می دانیم و سعی ممکن در یادگیری آنچه نمی دانیم.
برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب "معراج السعادة" از ملا احمد نراقی؛ "حکمت الهی" از مرحوم الهی قمشه ای؛ "فلسفه عرفان" از دکتر سید یحیی یثربی، و "خطبه همام" از نهج البلاغه و "مقالات" از استاد محمد شجاعی و ... مراجعه شود.


  

91/4/7
10:3 ص

 

 

شاید همه به دنبال راه میانبر برای رسیدن به مقاصد خویش هستند، حال راه میان‌بر، برای رسیدن به درگاه الهی چیست؟ امام علی  (علیه السلام) از امیدوارکننده‌ترین عبادت در جهت تقرب بیشتر سخن می‌گوید  .


 راه میان‌بر دوستی با خدا در امیدوارکننده‌ترین عبادت نهفته است   .

گاهی در جستجوی کلیدی هستیم که بتواند راه‌گشایی برای تقرب بیشتر به سوی خدا باشد،‌ آن چیزی که بتواند بنده را در نزد پروردگارش عزیز کند   .

 

امیدوارکننده‌ترین عبادت

امیرالم?منین علیه‌السلام در بین اصحاب نشسته بودند. صحبت از امیدوارکننده‌ترین آیه قرآن بود. حضرت (علیه السلام) از اطرافیان س?ال کردند: «به نظر شما امیدبخش‌ترین آیه قرآن کدام آیه است؟»،  بعضی گفتند آیه «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ »1؛   «خداوند هرگز شرک را نمی‌بخشد و پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشد ».

امام علی علیه‌السلام فرمود: خوب است، ولی آنچه من می‌خواهم نیست، بعضی گفتند آیه «و من یعمل سوء أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِیماً » 2   : «هر کس عمل زشتی انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت »  ، امام فرمود: «خوبست، ولی آنچه را می‌خواهم نیست  ».

بعضی دیگر گفتند: آیه «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ »3 ؛   «ای بندگان من که اسراف بر خویشتن کرده‌اید، از رحمت خدا مأیوس نشوید». فرمود: «خوب است، اما آنچه می‌خواهم نیست !».

بعضی دیگر گفتند: آیه «و الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّه» 4؛ «پرهیزکاران کسانی هستند که هنگامی که کار زشتی انجام می‌دهند یا به خود ستم می‌کنند به یاد خدا می‌افتند، از گناهان خویش آمرزش می‌طلبند و چه کسی است جز خدا که گناهان را بیامرزد»، باز امام (علیه السلام) فرمود: «خوب است، ولی آنچه می‌خواهم نیست».

از آنجا که جمله (إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ) بعد از دستور نماز (اقم الصلاة طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ) آمده نشانگر است که یکی از مصداق‌های روشن حسنات، نمازهای روزانه است و اینکه در روایات تنها تفسیر به نمازهای روزانه شده دلیل بر انحصار نیست؛ بلکه بیان مصداقی روشن و قطعی برای خوب‌هاست

در این هنگام مردم همهمه کنان از هر طرف به سوی امام متوجه شدند، حضرت فرمود: «چه خبر است ای مسلمانان؟» عرض کردند: «به خدا سوگند ما آیه دیگری در این زمینه سراغ نداریم»، امام علی علیه‌السلام فرمود: «از حبیب خودم رسول خدا شنیدم که فرمود: امیدبخش‌ترین آیه قرآن، این آیه است : «و اقم الصلاة طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْری للذاکرین » 5؛ «و نماز را در دو طرف روز و ساعات نخستین شب برپا دار که یقیناً نیکی‌ها بدی‌ها را از میان می‌برند، این برای یاد کنندگان تذکّر و یادی است». 

آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «یا علی! به حق آن خدایی که مرا به حق به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده مبعوث کرد، وقتی یکی از شما برای گرفتن وضو بلند می‌شود، گناهان اعضا و جوارحش ریخته می‌شود (بخشیده می‌شود)، پس هنگامی که با صورت و قلبش به خدا روی می‌آورد، نمازش تمام نمی‌شود، مگر اینکه گناهانش بخشیده می‌شود، مثل روزی که از مادر متولد شده است و اگر دوباره میان دو نماز گناهی از وی سر زند هم چنان با نماز دوم گناهانش بریزد و به همین ترتیب تا نماز پنجم»، سپس فرمود: «یا علی! نمازهای پنج‌گانه برای امت من همانند نهر آبی است که بر در خانه شماها جریان داشته باشد، پس چیست؟ نظر شماها درباره کسی که در بدنش چرکی باشد و روزی پنج بار در چنین نهری خود را شستشو دهد، آیا باز هم چرکی باقی بماند؟ و به خدا سوگند نمازهای پنج‌گانه برای (تطهیر گناهان) امت من این‌گونه است.»6

از آنجا که جمله (إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ) بعد از دستور نماز (اقم الصلاة طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ) آمده نشانگر است که یکی از مصداق‌های روشن حسنات، نمازهای روزانه است و اینکه در روایات تنها تفسیر به نمازهای روزانه شده دلیل بر انحصار نیست؛ بلکه بیان مصداقی روشن و قطعی برای خوب‌هاست.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. نساء/48.

2. نساء/110.

3. زمر/53.

4. آل عمران/135.

5. هود/114.

6. مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج5، ص: 307،308.

 


  

91/4/4
3:13 ع

 

 

یکبار دگر گُلبن امید گهر داد

 

دریای کرامت به بشر باز گهر داد

 

پایان شب تار ز ره آمد و یزدان

 

بر خلق زمین آین? نور سحر داد

 

عشق آمد و با زمزم? شوق و مسرّت

 

تا کوی مدینه به همه بال سفر داد

 

جبریل به آواز جلی گفت، بیائید

 

کامشب به حسین بن علی دوست پسر داد

 

در وصف همین غنچ? زیبای حسینی

 

جبریل امین بر هم? خلق خبرداد

 

با سجد? خود دم زخدای ازلی زد

 

لبخند به لبخند حسین بن علی زد

 

امشب شب بشکفتن لب های حسین است

 

گلزار جنان محو تماشای حسین است

 

گل های بهشتی همه گفتند چه زیباست

 

لبخند سروری که به لب های حسین است

 

بخشید صفا و طرب و نور به گلزار

 

این گل که ز گلخان? زیبای حسین است

 

تا با نگه خویش کند راز دل ابراز

 

پیوسته نگاهش سوی سیمای حسین است

 

درفصل شکوفائی خود این گل توحید

 

کز گلشن سرسبز و مصفای حسین است

 

با سجد? خود دم  ز خدای ازلی زد

 

لبخند به لبخند حسین بن علی زد  

سید هاشم وفایی


  

91/4/4
3:11 ع


 

محیط نـور را نـور آفریدند

 

سپاه شور را شور آفریدنـد

 

به خورشید ولایت ماه دادند

 

بگو نورِ علی‌ نـور آفریدنـد

 

سپهر امشب زند بر خاک، زانو

 

مَلَک خوانـد ثنـای شهربانـو

 

خدا امشب ولیّش را ولی داد

 

جمالی منجلی نوری جلی داد

 

حسین بن علی چشم تو روشن

 

که امشب بر تو ذات حق علی داد

 

شب وجد امـام عالـمین است

 

که میلاد علی ابن الحسین است

 

جمالِ بی مثالِ داور است ایـن

 

به خَلق و خُلق و خو پیغمبر است این

 

حسن زادی، حسین آورده‌ای، یا

 

امیرالمؤمنین دیگر است ایـن

 

بـه چشم نـور از او نـور بارد

 

جمـال چـارده معصـوم دارد

 

به مولا جلو? مولا مبارک

 

جمال ربی‌الاعلی مبارک

 

امام چارم آوردی بـه دنیا

 

عروس حضرت زهرا مبارک

 

عبادت‌های حیدر یـاد آمد

 

که عید حضرت سجاد آمـد

 

به چشمم نور مطلق آفریدند

 

بـه نامم ذکر یـاحق آفریدند

 

یقین بـاشد مرا امشب دوباره

 

بـه سر شور فرزدق آفریـدند

 

سرشک شوق ریزد از دو عینم

 

که مداح عـلی ابـن الحسینم  

سازگار


  

91/4/4
3:10 ع

تا دل غم زده از هجر به فریاد آمد

 

نوری از سینه? جانسوز به امداد آمد

 

عشق مشغول ثناخوانی اربابش بود

 

خبر از آمدن سید الاوتاد آمد

 

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

 

آن شب ناب که با مژده میلاد آمد

 

طلب مغفرت از کوی خدا میکردم

 

بخشش دست کریمانه? سجاد آمد

 

به تماشای حرم باغ بهشت آمده بود

 

که از آن باغ جنان شاخه شمشاد آمد

 

گرد او حور و ملک شاد به هم می‌گفتند

 

که در این ماه نبی افضل اعیاد آمد

 

حرم سبط نبی عاطفه باران شده بود

 

گوئیا فاطمه هم دیدن نوزاد آمد

 

خنده از خنده? ارباب ندیدم خوشتر

 

که در آغوش پدر زینب عبّاد آمد

 

تابش نور امامت ز جمالش پیداست

 

به حسین ابن علی افضل اولاد آمد

 

تا در آن لحظه به هم چشم دو رهبر وا شد

 

افق قافله کرب و بلا پیدا شد

 

ای همه عمر و همه روز و شبت عرفانی

 

وی که از بیم خدا سجده? تو طولانی

 

تو همان ناطق قرآنی و قرآن صامت

 

همه دم بر لب تو زمزمه? قرآنی

 

این صحیفه است زبور تو و اخت القرآن

 

خطبه‌های تو گواه سخن طوفانی

 

بنده آزاد مکن، ما همه در بند توایم

 

گول نعمت نخورد بنده رود مهمانی

 

عرب از دوده? تو فخر به عالم دارد

 

عجم از تیره تو شد نسبش رحمانی

 

مادر توست پس از فاطمه ام السُعداء

 

پدرت یثربی و مادر تو ایرانی

 

شهربانو که به او فاطمه فرمود عروس

 

دومین الائمه ست همین ایرانی

 

هر کسی راه به درگاه که پیدا نکند

 

مام پاکیزه? تو داشت عجب ایمانی

 

نوه حیدر کرار که ایرانی شد

 

کشور ما شده از اصل و نسب ربانی

 

کشور ما که به فامیلی تان مفتخر است

 

خاک این خطه به درگاه رضا معتبر است  

ژولیده




  

91/4/4
3:0 ع

 

وقتی خدا قدم به دل و جان ما گذاشت

 

عباس را به جان و دل شیعه جا گذاشت

 

عطر ادب ز خیمه ی عشاق شد بلند

 

وقتی حسین پرچم عباس را گذاشت

 

ای همت بلند تو خلوت گه امان

 

بیچاره آن که حقّ تو را زیر پا گذاشت

 

نور تو را مقام تو را عصمت تو را

 

جز در وجود پاک تو خالق کجا گذاشت؟

 

فانی فی الحسین شدن از مرام توست

 

در مکتبی که دست تو آن را بنا گذاشت

 

سلطان عشق گفت: فدای تو جان من

 

بعد از خودش امام تو سنت به جا گذاشت

 

با انتقال رتبه باب الحوائجی

 

ارباب ما نهایت منّت به ما گذاشت

 

انگار علاقه به تو ارث فاطمی است

 

در دل عزیز فاطمه عشق تو را گذاشت

 

تقوا و زهد علم و عمل غیرت و وقار

 

این ها مظاهری است که در تو خدا گذاشت

 

روزی که از وجاهت تو پرده بر کشند

 

پیغمبران ز وجه خدا جرعه سر کشند

ژولیده


  

91/4/4
2:59 ع

 

 

بـاد از جــانـب صـــحرا   خـــبری آورده

 

آسـمان قـید نزولش خدمه باران   است

 

ابرهامان همه در معرض اشک شوق اند

 

و زمیـن چـشم به راه قـدم بـاران اسـت

 

 

 

بر روی خـاک پر و بـال ملـائـک پـهن اسـت

 

از مـسـیر گــذر اُمِّ بـنین آمــده انــد

 

هـمه دور سـر ایـن مـاه پسـر می گـردند

 

دسـت بـوس پـسر اُمِّ بـنین آمـده انـد

 

 

 

در توان چه کسی هست که با آمدنش

 

خلق را وجه ی او سر به سجود آورده

 

فاطــمه بـنت اسـد اُمِّ اسـد گــردیــده

 

کودکــی هــای علــی را بـه وجــود آورده

 

 

 

خــانه با آمدنــش رونق بـــسیار گــرفت

 

باغ را عــطر گل یـــاس بـــهاری کـــرده

 

ســـالها منتـــظر آمدنـــش زیــــنب بود

 

روی او فــــاطمه ســـرمایه گــذاری کرده

 

 

 

نه فقـــط شیـــعه به او بــاب حـوائج گوید

 

از دخیل نگــهش گـَـبر مســـلمان گــردد

 

دســــت او پنجـره فولاد همه ادیان است

 

او اشـــاره کــند ایران هـمه سلمان گردد

صابر خراسانی


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
رهگذر[99]
 

آنچه اندیشی پذیرای فناست/آنچه در اندیشه ناید آن خداست


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ