سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
1 2 >

92/4/27
11:19 ص

دوست داشتن به دله،  بی خیال ظاهر

بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟

گفت: آره ! خیلی دوسش دارم

گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟

گفت: آره!

گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟

گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله

گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد

گفت: چرا؟

براش یه مثال زدم:

گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟

بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…

دیدم حالتش عوض شده

بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟

گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه

گفتم: پس حجابت….

اشک تو چشاش جمع شده بود

روسری اش رو کشید جلو

با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره

از فردا دیدم با چادر اومده

گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!

خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره

می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه

 


  

92/4/22
12:6 ع


ابو تراب در لغت به معناى پدر خاک، یا دمساز خاک، یا پدر و رئیس خاکیان است.

این لقب از محبوب‌ترین القاب در نزد امام علی (ع) و یکی از زیباترین القاب آن حضرت به شمار می‌آید.

شیخ علاء الدین سکتوارى در «محاضرة الأوائل، ص 113» گوید: نخستین کسى که به کنیه (ابو تراب) نامیده شد على بن ابى طالب (ع) است ، این کنیه را رسول خدا (ص) به او داد آن گاه که دید او بر روى زمین خوابیده و خاک بر پهلوى او نشسته است، از روى لطف و مهربانى به او فرمود: «برخیز اى ابو تراب».

و این محبوب ترین القاب او به شمار مى رفت، و از آن پس، به برکت نفس محمدى این کرامتى براى او گردید، زیرا خاک خبرهاى گذشته و آینده تا روز قیامت را براى او باز مى گفت. این را بفهم که رازى است بى پرده. «الغدیر، الشیخ الأمینی، ج 6 ص 337 – 338».


عبایة بن ربعى «علل الشرائع، الشیخ الصدوق، ج 1 ص 156» می گوید: «به عبد الله بن عباس گفتم: رسول خدا (ص) از چه رو على (ع) را ابو تراب نامید؟ گفت : از آن رو که على (ع) صاحب زمین و حجت خدا بر اهل آن پس از رسول خداست، و بقاى زمین و آرامش آن به او است، و از رسول خدا (ص) شنیدم مى فرمود : چون روز قیامت شود و شخص کافر پاداش و نزدیکى و کرامتى را که خداى متعال براى شیعیان على آماده نموده ببیند گوید : (اى کاش من ترابى بودم) یعنى کاش از شیعیان على (ابو تراب) بودم. و این است معناى این آیه که کافر گوید: کاش من تراب (خاک) بودم».


علامه مجلسى رحمه الله در بیان این جمله در «بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج 35 ص 51» می گوید:

«ممکن است ذکر آیه در اینجا براى بیان علت دیگرى در نامگذارى آن حضرت به ابو تراب باشد، زیرا شیعیان او به جهت تذلل بیش از اندازه و تسلیم بودن در برابر فرمانهاى حضرتش تراب نامیده شده اند؛ و چون آن حضرت صاحب و پیشوا و زمامدار آنهاست ابو تراب نام گرفته است».


در این که پیامبر اسلام (ص) در چه زمانی این لقب مبارک را به امیر المؤمنین (ع) داده است، روایات متفاوتی نقل شده است. برخی از آن‌ها حاکی از آن است که این لقب در جمادی الأول یا جمادی الثانی سال دوم هجرت در غزو? العشیره به آن حضرت داده شده است. در برخی دیگر آمده است که در یوم التآخی؛ یعنی روزی که پیامبر اسلام بین هم? مسلمان عقد برادری بست و از بین تمام مردم علی را برای خود برگزید، به او داده شده است.


البته این روایات هیچ تعارضی باهم ندارند؛ چرا که ممکن است پیامبر اسلام (ص) در موارد متعدد بارها و بارها آن را تکرار کرده باشد.

برای تحقیق بیشتر در این باره می‌توانید به کتاب «الغدیر علام? امینی رحمت الله علیه ، ج 6 - ص 334 – 338» مراجعه نمائید.


  

92/4/22
12:2 ع

    
1. دعای روز اوّل ماه مبارک رمضان («اللهم اجعل صیامی فیه صیام الصائمین و ...») را هر روز و دائم در قنوت و ... بخوانید.
 
2. مداومت بر استغفار داشته باشید.
 
3. در رأس تمام نکات، هر چقدر می‌توانید صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستید.
 
4. صدقه در این ماه زیاد بدهید. اولیاء خدا یک بار قبل از افطار صدقه کنار می‌گذاشتند و یک مرتبه هم همین که سحری می‌خوردند و اذان صبح را می‌گفتند. لذا این دو صدقه را انجام دهید که خیرات و برکاتی دارد.
 
5. تا می‌توانید در این ماه یتیم‌نوازی کنید. یک نکته آن، این است که هر کس، یتیم‌نوازی کند، یتیم نمی‌شود؛ یعنی دست نوازش آقا جانمان، حضرت حجّةبن الحسن المهدی (روحی له الفداء) بر سر ما خواهد بود و ما یتیم نخواهیم شد.
 
6. تا می‌توانید در این ماه، در هر لحظه، در فکر، ذهن، بیان و ...، یاد آقا جان، امام زمان (روحی له الفداء) باشید. دعای سلامتی، دعای فرج و سایر ادعیّه وارده را بخوانید. آقا جان را هم قسم بدهید که آقا جان! ما هیچ چیزی نداریم و دستمان خالی است، بوی تعفّن می‌دهیم و خود را شست‌وشو ندادیم، امّا امور دست شماست و یدالله، حجّت است؛ لذا آقا جان! دست ما را بگیر، وضعمان، خراب است.
 
7. برای قبولی طاعات و نماز و روزه خود، ضمن این که بعد از نمازها، دعاهای وارده، از جمله «یا علی و یا عظیم»، «اللهم ادخل علی اهل القبور السرور» و ... را می‌خوانید، حتماً فاتحه برای مادر آقاجانمان، حضرت عالمه، حکیمه، حضرت نرجس خاتون(علیها الصلوة و السلام) هم بخوانید.
 
8. شب‌های این ماه را نخوابیم. این همه خوابیدیم، چه به دست آوردیم؟ چقدر ما برای این و آن دویدیم، نمی‌خواهیم برای آخرتمان بدویم؟ آمده که پیامبر اکرم، دهه آخر، بستر را جمع می‌کردند. ابوالعرفا می‌فرمودند: وقتی ایشان که پیغمبر خدا و حبیب‌الله است، دهه آخر، بستر را جمع می‌کرد، آیا جا ندارد که ما از شب اوّل اصلاً نخوابیم؟ شب‌ها را بیدار باشیم، منتها نه به بطالت، بلکه به دعا و مناجات دسته‌جمعی، «یدالله مع الجماعة». خدا و همچینن آقا جان، جماعت را دوست دارند. نمی‌دانید وقتی یک عدّه دور هم جمع می‌شوند و الهی العفو می‌گویند و ...، ایران چه بیمه‌ای می‌شود.
 
9. با قرآن محشور باشید.

 

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، در روایات اهل بیت علیهم‏ السلام آمده است که مؤمنان در روز قیامت با پاداشهاى بزرگى روبرو مى‏ شوند که خود نمى‏ دانند پاداش کدام عمل آنها است به آنها گفته مى‏ شود که این پاداش دعاهایى است که در دنیا به اجابت نرسید و خدا آنرا براى روز نیاز و تنگدستى شما ذخیره کرده بود که اینک به شما اعطا مى‏ شود.

سیدبن‌طاووس در کتاب «ألاقبال بالأعمال الحسنه» به سند خویش دعاى افتتاح را از کتاب دعاى ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمرى نقل کرده که در شبهای ماه رمضان خوانده می‌شود. نگارنده مى‏گوید گرچه این دعا بر حسب ظاهر از امام معصوم(ع) نقل نشده، لکن با توجه به این که ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمْرى از نُوّاب خاص حضرت بقیّه‏اللّه بوده و به خواندن این دعا مداومت داشته و نیز با توجه به مضامین عالیه دعا و اعتماد مرحوم سید بن طاووس، مى‏توان اطمینان پیدا کرد که این دعا از ناحیه مبارکه امام عصر(عج) و یا از سایر معصومین(علیهم السلام) به دست ایشان رسیده باشد.

دعاى افتتاح در شب‌هاى ماه مبارک رمضان قرائت مى‏ شود؛ این دعا از سه بخش کلی تشکیل می‌‌شود که نخستین بخش آن حمد و ثنای الهی است، بسیاری از معارف دینی به زبان حمد و ثنا و تسبیح و راز و نیاز و سوز و گداز بیان می‌شود. در این بخش واژه‌های حمد، مدح، ثنا و تسبیح بیش از نوزده بار تکرار می‌شود و در واقع این بخش چگونگی راز و نیاز با خدا را در زبان دعا به ما آموزش می‌دهد.

بخش دوم دعا صلوات بر محمد و آل و محمد با اوصاف ویژه است و بخش سوم به مسئله انتظار فرج و شکایت از غیبت حضرت ولی عصر و زیادی دشمنان و کمی دوستان و آرزوی دولت کریمه و آمادگی برای جانفشانی و خدمت در آن دولت می‌پردازد و در آخر با دعای نصرت و عزت برای مسلمانان به پایان می‌رسد. این دعا «افتتاح» است؛ از آن جهت که با حمد و ثناى الهى اینگونه آغاز مى‏شود: «اللهم انى افتتح الثناء بحمدک... ».

سند دعای افتتاح

درباره سند این دعای شریف گفته می‌شود که بزرگان از علما و محدثین آن را به حضرت صاحب الامر ارواحنا له الفدا نسبت داده‌اند. شیخ ابراهیم بن علی بن الحسن الجبّعی متوفاتی 905 معروف به کفعمی در کتاب شریف مصباح این دعای مبارک را نقل کرده و می‌گوید: مستحب است در هر شب از ماه مبارک رمضان این دعا خوانده شود(المصباح/ ص/ 578).

علامه مجلسی نیز علاوه بر نقل روایات مربوط به این دعای شریف، اعتبار آن را نیز مورد تصریح قرار داده و می‌گوید: به سند معتبر از حضرت صاحب الامر عجلّ الله تعالی فرجه الشریف منقول است که به شیعیان نوشته‌اند: در هر شب ماه مبارک این دعا را بخوانید که دعای این ماه را ملائکه می‌شنوند و برای صاحبش استغفار می‌کنند (زادالمعاد/ ص/ 102).

شیخ مؤید الدین ابراهیم فرزند مرحوم ملامحسن فیض کاشانی در کتاب الصحیفة المهدیة دعای افتتاح را تحت عنوان دعائی که حضرت قائم روحی فداه به سوی شیعیانش نوشته و آنان را به قرائت آن در هر شب از شبهای ماه رمضان امر کرده‌اند، آورده است.





  

92/4/22
12:2 ع

بوسه ملائکه بر دستان متّقین عالم
 
یک مرتبه کسی به یکی از اولیاء خدا بیان کرد: چرا مردم این‌قدر می‌دوند تا بروند دست امثال امام، آیت‌الله العظمی ادیب یا آیت‌الله حقّ‌شناس(اعلی اللّه مقامهم اجمعین) و ... را ببوسند؟! ایشان فرموده بود: چرا دست این‌ها را نبوسند که ملائکه‌الله به واسطه لباس تقوایی که این اولیاء خدا به تن دارند و در مقام ابّهت و فخر هستند؛ دست و پای این‌ها را می‌بوسند! بعد فرمودند: آیا این دستی که ملائکه می‌بوسند، بوسیدن ندارد؟
 
لذا اولیاء خدا لباس تقوا را پوشیدند و به همین جهت به شهرالله ورود پیدا می‌کنند. لذا به آن‌ها گفته می‌شود: قبول شدید، چون خودتان را از گناهان شستشو کردید و این قلب، حرم‌الله و این اعضاء و جوارح، پاک شد. لباسی هم پوشیدید که اصلاً شیطان، جرأت نزدیک شدن را ندارد و آن لباس هم، لباس تقواست.
 
در این مهمانی، طاهرها را راه می‌دهند. ابوالعرفا در تعبیری زیبا می‌فرمودند: در این مهمانی، خوشگل‌ها را راه می‌دهند که منظورشان، خوشگل روحی بود. این مهمانی، مهمانی خوبان عالم است.
 
معلوم است وقتی می‌خواهی بهترین لباس را بپوشی، باید بدن شستشو شده باشد و بوی تعفّن گناه ندهد. پس وقتی می‌بینند این موارد را طی کردی و ارزنده این مهمانی هستی، تو را قبول می‌کنند.
 
لحظه‌شماری ماه مبارک
 
3. «قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْکُمْ‏» یعنی او به سمت شما می‌آید. این عبارت عندالاولیاء تبیین به «قبّل» هم شده است؛ یعنی می‌بوسد تو را. یعنی به قدری خود ماه خدا به وجد می‌آید که برای رسیدن به ما، لحظه‌شماری می‌کند. البته ما هم باید برای ماه مبارک رمضان، لحظه‌شماری کنیم، امّا یک موقعی ماه به سمت ما می‌آید، آن هم وقتی است که بنده، بنده شد و عبدالله شد؛ لذا آن موقع است که این ماه به سراغ ما می‌آید. پس فرمودند: «قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْکُمْ‏ شَهْرُ اللَّهِ» شهر خدا، خودش آمده است.
 
بساط آشتی‌کنان خدا در شهرالله
 
نکته دیگر این روایت، این است که شهر الله بیان فرموده‌اند، «قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْکُمْ‏ شَهْرُ اللَّهِ»؟ همه ماه‌ها، ماه خداست، خود خدا در قرآن فرموده است: «إنَّ عدّة الشهور عندالله اثنی عشر شهرا فی کتاب الله یوم خلق السموات و الارض»، امّا چرا فقط این ماه را شهرالله می‌گویند؟ اولیاء خدا در این زمینه، چند نکته را بیان فرمودند.
 
این که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ماه رجب، ماه امّت است. ماه شعبان، ماه من است. ماه رمضان المبارک، ماه خداست. در رجب‌المرجّب، بنا بود امّت، خودشان را شستشو کنند. لذا پروردگار عالم از رجب‌المرجّب برنامه را چید تا انسان‌ها به سمت خودش بیایند.
 
اوّلاً خدا با هیچ احدی قهر نمی‌کند. قهر از ناحیه انسان است. پروردگار عالم خودش فرمود: هر کس مرا مسئلت کند، من نزدیکم، «إذا سألک عبادی عنّی، فإنّی قریب، أجیب دعوة الدّاع إذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی»، ما از رگ گردن به شما نزدیک‌تریم، «و نحن أقرب إلیه من حبل الورید».
 
لذا خداوند مواقعی را قرار می‌دهد که انسان‌ها بیایند و جالب این است که خودش هم بساط آشتی‌کنان را می‌چیند. هر کس قهر کرد، باید واسطه‌ای بفرستد و آشتی کند، امّا این‌جا برعکس است. به جای آن که انسان، آشتی کند، پروردگار عالم بساط آستی را راه می‌اندازد.
 
لذا می‌بینید از غروب شب جمعه تا غروب روز جمعه، ملائکه ما بین زمین و آسمان می‌آیند و ندا می‌دهند: بندگان فراری! بیایید. کیست که بخواهد در این شب توبه کند؟! و ... . خدا می‌خواهد آشتی‌کنان راه بیاندازد و همه درب‌ها را باز کرده است. می‌گوید: من اصلاً چیزی ندیدم، شتر دیدی، ندیدی!
 
باز مناسبت‌هایی چون اعیاد و ... می‌شود. اصلاً خود جمعه به عنوان عید است و خدا می‌گوید: من می‌خواهم عیدی بدهم و گناهانتان را ببخشم. عیدی خدا با عیدی ما فرق می‌کند. ما وقتی عیدی می‌دهیم مادیّات می‌دهیم امّا پروردگار عالم لطف و بزرگواری می‌کند و گناهانمان را می‌بخشد.
 
ذکری برای بخشش گناهان کبیره
 
پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کسی، یک صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد، پروردگار عالم گناهان کبیره او را هم می‌بخشد؛ یعنی بهانه قرار می‌دهد. لذا این‌قدر این ذکر، ذکر مهمّی است که خدا گناهان کبیره را هم می‌بخشد، إلّا حقّ النّاس که یک بحث جدایی دارد. چقدر این ذکر، ذکر عالی است و مفت و مجانی در اختیار ماست که ما نمی‌دانیم چه خبر است.
 
اگر یک لحظه قبرستان برویم و با آن‌ها حرف بزنیم، یعنی آن‌ها لب به سخن بگشایند و گوش ما هم شنوا شود، نکاتی به ما می‌گویند، از جمله این که نمی‌دانید چه خبر است. یکی از اولیاء خدا می‌فرمود: یکی از این اموات به من گفت: گوهر گرانبهایی در دست شماست که مفت دارید از دست می‌دهید و این‌جا مسیحی، کلیمی و ...، می‌گویند: یک دانه از آن را به ما بدهید و آن هم ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد است. آن‌ها در آن‌جا التماس می‌کنند و ما در این‌جا مفت از دست می‌دهیم! چه خبر است؟! چه غوغایی است؟! چه چیزی در این ذکر است که پیامبر فرمود به واسطه آن، گناهان کبیره را هم می‌آمرزند؟
 
مگر نفرمودند: « أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ»، خوب چه اشکال دارد که انسان، این ذکر را هم بگوید؟
 
یک نکته هم بگویم و آن این که هر ذکری را که در این ماه بیان کنید، ختم ابجد کبیره آن را برایتان می‌نویسند. کما این که وقتی یک آیه قرآن بخوانید، برابر یک ختم قرآن است.
 
لذا پروردگار عالم وقتی می‌بیند که بندگانش نمی‌آیند، ایّامی را قرار می‌دهد تا بیایند. حال، علّت این که چرا شهر الله می‌گویند را به فضل الهی در جلسات بعد عرض خواهم کرد.


  

92/4/22
12:1 ع


نکاتی جهت درک ماه مبارک رمضان؛ شهرالله الاکبر

 
ماه خدا، ماه عشق‌بازی، ماه اولیای خدا، ماه خصّیصین، ماه مهمانی پروردگار عالم، ماه نزول قرآن، ماه درک معارف، ماه همه خوبی‌ها، ماه انبیاء، ماه حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین)، ماه غفران، ماه برکت، ماه رحمت، ماه جود، ماه رسیدن به قلّه انسانیّت، ماه اتّصال به پروردگار عالم، ماه فانی فی الله شدن، ماه رمضان المبارک آمد.

‌این‌قدر این ماه، ماه مهمّی است که بیان شده: رمضان نگویید و حداقل ماه رمضان بگویید. اولیاء خدا وقتی می‌خواستند بیان کنند، یا به عنوان شهرالله الاکبر بیان می‌کردند، یا به عنوان رمضان‌المبارک.
 
ماه مبارک؛ ماورای روزه خاصّ!
 
نکات عظیمی در مورد این ماه وجود دارد که آن‌ها را تنها کسانی که خود را از قبل برای ورود به این ماه آماده کردند، درک می‌کنند. از جمله این که پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: اگر می‌دانستید که ماه مبارک رمضان چیست (معلوم می‌شود که ما درک نمی‌کنیم)، از پروردگار عالم می‌خواستید همه سال، ماه مبارک رمضان باشد. لذا ماه مبارک رمضان، یک چیزی ماورای آن صیام ظاهری و دهان بستن از طعام و شراب است. حتّی یک چیزی ماورای آن روزه خاصّ است که اولیاء خدا در مورد آن می‌گویند: چشم، گوش، دست و همه اعضاء و جوارح انسان در حال صیام است.
 
سنجش وارد شدن به ماه مبارک
 
آیت‌الله مولوی قندهاری به نقل از آیت‌الله سیّد ابوالحسن اصفهانی(اعلی الله مقامهما الشّریف) می‌فرمودند: اگر می‌خواهید بفهمید ورودیّه اوّلیّه به ماه مبارک رمضان دارید یا خیر؛ ببینید آیا استشمام بوی ماه مبارک، برای شما محقّق می‌شود یا خیر؟ یعنی باید حال شما، حال دیگری باشد که حتّی اولیاء خدا طور دیگری در ماه مبارک نفس می‌کشند، بوی ماه مبارک را استشمام می‌کنند و به‌به می‌گویند.
 
اولیاء خدا هیچ موقع برای طول عمرشان دعا نمی‌کردند، إلّا به این که وقتی رجب‌المرجّب می‌شد، عرضه می‌داشتند: پروردگارا! حالا که محبّت کردی، بزرگواری کردی، لطف کردی، عنایت کردی و ما را تا این‌جا زنده نگاه داشتی، یک لطفی کن، مرحمت کن و این محبّت و بزرگواری‌ات را ادامه بده تا ماه مبارک رمضان را درک کنیم.
 
خطبه شعبانیّه
 
در یک روایتی که به عنوان سلسلة‌الذهبیّه است و وجود مقدّس حضرت ثامن‌الحجج(علیه آلاف التّحیة و الثّناء) از آباء مکرّمشان تبیین فرموده‌اند، بیان شده است: «عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْکُمْ‏ شَهْرُ اللَّهِ‏ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ ...» .
 
پیغمبر اکرم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در خطبه جمعه آخر ماه شعبان‌المعظّم که این خطبه، معروف به خطبه شعبانیّه شد، بیان فرمودند: مردم! ماه خدا به سوی شما آمده است، «قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْکُمْ‏».
 
آغوش باز کردن ماه مبارک
 
چرا «قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْکُمْ‏» فرمودند؟ در این مطلب، سه نکته وجود دارد: 1. یک معنی «اقبال»، گشودن است؛ یعنی ماه مبارک رمضان دست‌هایش را می‌گشاید برای بندگان خاصّ خدا. لذا اولیاء خدا می‌دانند این ماه، یک ماه عجیبی است.
 
2. معنی دیگر آن، این است: قبولتان کرد. یعنی شما را به واسطه آن حالاتی که در رجب‌المرجّب و شعبان المعظّم داشتید(آن شستشوی گناهان در رجبی که نهر الهی است و پوشیدن فاخرترین لباس‌ها (لباس تقوا) در شعبان المعظّم)، قبول کرد.
 
فاخرترین لباس برای ورود به ضیافت‌الله
 
معمولاً وقتی انسان می‌خواهد به یک مهمانی برود که میزبان آن، حدّ اعلایی دارد و مجلس باشکوهی است؛ در حدّ وسع خودش، بهترین لباسی را که دارد، می‌پوشد. لذا آن‌هایی که می‌خواهند در آن مهمانی، خودنمایی کنند؛ فاخرترین لباس‌ها را می‌پوشند.
 
مهمانی پروردگار عالم نیز، همان است که در ادامه می‌فرمایند: «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ» شما به مهمانی خدا دعوت شدید. یک ماه تمام (ماه شعبان‌المعظّم) یک لباس سفارشی آماده می‌کنید. مانند کسی که می‌داند چند ماه دیگر عروسی زید، عمرو و ... است، برای همین جلوتر می‌رود برای خودش، لباس چنین و چنان می‌دوزد.
 
فاخرترین لباس برای ورود به ضیافت‌الله، تقواست. این لباس، چنان او را قشنگ و زیبا می‌کند که وقتی ملائکه‌الله او را با چنین جبروت و جلال و کمالی می‌بینند، می‌گویند: به‌به! عجب لباسی بر تن کرده است!
 
اولیاء خدا در شعبان‌المعظّم و بعد از آن، چهره‌هایشان، نورانی‌تر و حالاتشان، معنوی‌تر می‌شود، اصلاً نوع نگاهشان، نگاه عرفانی است. چون در یک مطالب دیگری هستند. گرچه آغاز ضیافت‌الله، ماه مبارک رمضان است و آن که این لباس تقوا را پوشید، دیگر از تن بیرون نمی‌کند.
 
مثل کسی که لباس شیک و آن چنانی دارد و اهل فخر هم هست، لذا آن لباس را همیشه بر تن می‌کند. امّا مگر متّقین هم اهل فخر هستند؟! بله! امّا نه آن فخری که ما فکر می‌کنیم. لباس تقوا، ذلالت عندالله می‌آورد امّا فخر عندالملائکه.


  

92/4/1
10:56 ص

جلوه کن ای مقتدای نیمه ی شعبان

قبله ی کعبه  نمای نیمه ی شعـبان

هروله ی حج صفای نیمه ی شعبان

هیــبت کوه منای نیـمه ی شــعبان

ناجـی من ناخـدای نیمه ی شعـبان

آییــنه حــیران نشسته تا تو بیــایی

شـهر چراغان  نشسته  تا تو بیـایی

کشـور سلمان نشسته تا تو بیـایی

شـاه خراسـان نشسته تا تو بــیایی

عشـق امـام رضــای نیمه ی شعبان


  

92/4/1
10:49 ص

باز در دستان من شور قلم اعجاز کرد

زخم هجران از زبان واژه ها سر باز کرد

داغ آن یار سفر کرده همان یوسف ترین

در ردیف غم نوای قلب ما را ساز کرد

هجر خورشید وجودش بر شب دل مشکل است

چشم بارانی من این نکته را ابراز کرد

بارالها او کجا هست و کجا دارد مکان؟

تا به کی باید که پنهان از همه این راز کرد

گر چه داغ غیبت خورشید داغی تازه نیست

باید امشب در شب میلاد او پرواز کرد

شام عید است و دلم مشمول لطف کبریا

می پرد مرغ دل من در هوای سامرا

دارد امشب سامرا حال و هوای دیگری

گوییا برپا شده ارض و سمای دیگری

پشت درب خانه ی شاه کریم ابن الکریم

می رسد از راه پشت هم گدای دیگری

گرد آن گهواره ی از جنس نورش می رسد ...

... دم به دم خیل فرشته از فضای دیگری

عالم امشب سوی او دارد سر راز و نیاز

آمده کعبه، منا، سعی و صفای دیگری

وارث شمشیر حیدر وارث علم علی

آمده در دو جهان خیبرگشای دیگری

مصطفی و مرتضی و مجتبی، زهرا، حسین

جلوه ی این پنج تن شد جلوه گر در عالمین


  

92/4/1
10:48 ص

امید من به عطای بقیة الله است

هزار جان به فدای بقیة الله است

بگو به حاتم طایی، مناز بر کرمت

هزار چون تو گدای بقیة الله است

حرام باد مرا بی محبتش نفسی

که زندگی به ولای بقیة الله است

دعای منتظران مستجاب خواهد شد

چون متصل به دعای بقیة الله است

خدا ز یمن وجودش به ما دهد روزی

رضای دوست رضای بقیة الله است

گر او نبود نمی ماند از بشر اثری

بقای ما ز بقای بقیة الله است

خوش آن بقیه عمری که سر شود با او

حیات و مرگ برای بقیة است


  

92/4/1
10:48 ص

جمال غیب و شهود است این که می آید

تمـام رحمت و جود است این که می آید

شعیب و صالح و هود است این که می آید

عزیـز مصـر وجـود است ایـن که می آید

زهـی بـه مرتبـه و عـزت پیامبـرش

سپاه بدر و احد ایستاده پشت سرش

تمـام عالـم ایجـاد مـی شود حـرمش

حرم گذاشته از دور دیـده بـر قـدمش

مسیح زنده کند باز، جان ز فیض دمش

به روی دوش علمـدار کـربلا، علمش

خـروش لشکر او انتقام خون خداست

نـدای حنجر خـونین سیـدالشهداست

نقاب غیبت خود را ز چهره باز کند

رخ نیـاز بـه درگـاه بــی‌نیـاز کند

مسیح پشت سر حضرتش نماز کند

برای بیعت او دست خـود دراز کند

نگه کنید شهیدان چه گونه سرمستند

برای یاری او زنده گشته، صف بستند

بیا که حجر ز هجر تو اشک می بارد

بیا که کعبه بـه دور سرت طواف آرد

بیا که بـر قـدمت رکن، دیده بگذارد

بیا که فاطمـه تنهـا تـو را تو را دارد

بیا که تا تو نیایی، زمان محرمِ توست

بیا که پیرهــن پـاره تو پرچم توست

بیا که قلب جهان بی قرار توست، بیا

بیا که چشم همه اشکبار توست، بیا

بیا که تیـغ خدا ذوالفقار توست، بیا

بیا که فاطمه چشم انتظار توست، بیا

بیا که «میثم» دل سوخته به محضر تو

گلاب اشک فشاند به خاک مادر تو


  

92/4/1
10:47 ص

همیشه رهسپرم سوی جاده ی خورشید

منم مسافر پای پیاده ی خورشید

چه فرق می کند از پشت ابر هم باشد

به طالبش برسد استفاده ی خورشید

منم که کاسه به دستم منم که تاریکم

دو جرعه نور دهیدم ز باده ی خورشید

اگر چه دورم از آقای خود ولی از او

جدا نگشتنیم چون بُراده ی خورشید

شناسنامه ی من صبح اول ایجاد

چنین نوشته منم بنده زاده ی خورشید

سلام می دهم از عمق این دلِ تاریک

به آخرین پسر خانواده ی خورشید

تویی تو معنی یا نور، عمق یا قدوس!

بگو که حضرت خورشید کِی رسم پابوس؟

کبوتران خدا مژده ی سحر دادند

تمام از شب میلاد تو خبر دادند

کلاغ های دِهِ ما به یمن آمدنت

چو بلبلان همه آواز عشق سر دادند

بهار حُسن خداوند با رسیدن تو

به شاخه شاخه ی این شعر برگ و بر دادند

درخت ها همه هنگامه ی قدم زدنت

ز شوق دیدن تو دست با تبر دادند

عروسِ باغچه ی یاس، مادرت نرگس

چه کرده بود به او این چنین ثمر دادند

هزار شکر خدا را که باز هم امروز

به خانواده ی زهراییان پسر دادند

نفس بریده صدا می زنیم در همه حال

به دادمان برس ای میم و حا و میم و دال 


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
رهگذر[99]
 

آنچه اندیشی پذیرای فناست/آنچه در اندیشه ناید آن خداست


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ