91/3/13
3:49 ع
نام گذاری از عالم غیب
از جمله ویژگی های مختص امیرالمومنین(علیه السلام) که تنها در مورد ایشان صادق است و مزید شرافت آن حضرت است موضوع نام گذاری حضرت امیر(علیه السلام) است که از عالم غیب برایشان این نام یعنی ((علی)) برگزیده شد .
در واقع قبل از ولادت حضرت علی(علیه السلام) نام او در تمام کتب آسمانی بوده است و هزاران سال قبل از خلقت او در تمام آسمان ها و ابواب جنب و عرض حق تعالی نام ((علی)) ثبت شده بود. نام مبارک امیرالمومنین(علیه السلام) همراه با نام گرامی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به عنوان نبی و امام نزد پروردگار عالم و نیز همه کتب آسمانی ثبت و ضبط بوده است و بر این مطلب فریقین از شیعه و اهل سنن گواهی داده اند !
در شب معراج وقتی به بیت المقدس رسیدم بر صخره آن یافتم لا اله الا الله محمد رسول الله ابدته به علی وزیره یعنی لا اله اله الله محمد (صلی الله علیه و آله) رسول خداست او را به علی(علیه السلام) وزیر او تایید نمودم
شواهد روایی
محمد بن جریز طبری در تفسیر کبیر خود و ابن عساکر در تاریخ خود ضمن ترجمه ی حالات امام علی(علیه السلام)، همچنین محمد بن یوسف گنجی شافعی ضمن باب 62 کفایت الطالب و حافظ ابوبغیم در حلیة الاولیاء و شیخ سلیمان بلخی حنفی در نیابیع المودة به نقل از ذخائر العقبی امان الحرم الشریف احمد بن عبدالله طبری شافعی هنگی مسند از ابوهریره نقل نموده اند که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند :
«مکتوب علی ساق العرش لا إلا إلا الله وحده لاشریک له و محمد عبدی و رسولی ایدته به علی بن ابی طالب؛ بر ساق عرش این کلمات مقدس نوشته شده که خدایی نیست مگر ذات ذوالجلال الله که یگانگی بدون شریک است و محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و رسول من است که او را به علی بن ابیطالب(علیه السلام) تایید نمودم .»
همچنین جلال الدین سیوطی در خصائص الکبری و در تفسیر در المنثور در اوایل سوره شریفه ی بنی اسرائیل به نقل از ابن عدی و ابن عسکر از انس بن مالک روایت نموده اند که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند :
شب معراج در ساق عرش دیدم نوشته شده است لا اله الا الله محمد رسول الله ایدته بعلی؛ همچنین در ینابیع به نقل از ذخائر العقبی امام الحرم از سیره ملاّ آورده اند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند :
در شب معراج که مرا به ملکوت اعلی بردند، نظرتُ إلی ساق الایمن من العرض فرأیت مکتوباً محمّد رسول الله ایّدته بعلی و نصرته به؛ یعنی نظر نمودم به طرف راست عرش دیدم نوشته شده است محمد(صلی الله علیه و آله) چنانچه مشاهده میشود همگی به نقل از علماء و کتب اهل سنن است و دلالت بر قرین بودن نام علی(علیه السلام) یا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در عرش الهی دارد .
قبل از خلقت
هنچنین روایات بسیاری از اهل سنن و شیعه دلالت بر آن دارد که قبل از خلفت انتخاب نام و نام گذاری امیرالمومنین(علیه السلام) رخ داده است. از جمله به نقل از مناقب فقیه واسطی ابن مغاز شافعی و میر سید علی همدانی شافعی و نیز خطیب خوارزمی در مناقب و این شیرویه در فردوس و ابن مغازلی در مناقب هنگی از جابرین عبدالله انصاری نقل نموده اند که رسول الله(صلی الله علیه و آله) قبل أن یخلق السموات و الارض بالفی عام؛ نوشته شده است بر در بهشت لا اله الا الله محمد رسول خدا علی ولی خدا و برادر رسول خدا بوده پیش از آنکه آسمان ها و زمین را به دو هزار سال خلق کند .
شب معراج و چهار محل اسم امام علی(علیه السلام )
در حدیثی زیبا که میرسید علی فقیه شافعی همدانی در مودة القربی نقل نموده است رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به امام علی(علیه السلام) فرمودند: در چهار محل اسم تو را با اسم خودم توام دیدم :
1. در شب معراج وقتی به بیت المقدس رسیدم بر صخره آن یافتم لا اله الا الله محمد رسول الله ابدته به علی وزیره؛ یعنی لا اله اله الله محمد(صلی الله علیه و آله ) رسول خداست او را به علی(علیه السلام) وزیر او تایید نمودم .
2. به سدرة المنتهی که رسیدم دیدم ثبت شده است: أنی أنا الله لا اله الا انا وحدی و محمد صفوتی من خلقی ایدته به علی وزیره و نصرته به، یعنی به درستی که من خدایی هستم که غیر از من خدای یگانه ای نیست، محمد(صلی الله و علیه و آله) حبیب من است از میان خلق تایید و یاری نموده او را به علی(علیه السلام) وزیر او .
3. وقتی به عرض رب العالمین رسیدم دیدم بر قوائم آن نوشته شده است إنی أنا الله لا اله الا أنا محمد حبیبی من خلقی ایدته به علی(علیه السلام) وزیره و نصرته به .
4. وقتی به بهشت رسیدم دیدم بر در بهشت نوشته شده لا اله الا أنا محمد حبیبی من خلقی ایدته بعلی وزیره و نصرته به .
ابوطالب موحدی الهی بوده است که تقاضای نام فرزندش را از پروردگار می نماید و نیز معلوم می شود که چگونه ابوطالب پاکدل از نامگذاری الهی برای علی(علیه السلام) امیرالمومنین مطلع گردیده است
امام ثلعبی و شیخ سلیمان حنفی به نقل از محمد بن جریز و ابن عساکر از ابن عباس و ابوهریره آورده اند که آیه «هو الذی أیَّدَکَ بنصر؛ خدای تعالی است که به نصرت خود و یاری مومنان تو را موید و منصور گردانید».(انفعال /62 )
درباره ی حضرت علی(علیه السلام) آمده است و آنگاه حدیث رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را نقل نموده اند که حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمودند: رایت مکتو با علی العرض لا اله الله وحده لا شریک له محمد عبدی و رسولی ایدته و نصرته بعلی بن ابیطالب؛ دیدم بر عرش نوشته شده است خدایی نیست مگر خدای یگانه ای که شریکی ندارد و محمد بنده و رسول من است و تایید و یاری نمودم او را به علی بن ابیطالب(علیه السلام ).
همه این روایات شریفه و نیز بسیاری دیگر از احادیث معتبر در نزد اهل سنن و شیعه نشان می دهند که نام گذاری رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و علی بن ابیطالب امیرالمومنین(علیه السلام) از جانب پروردگار متعال بوده است. و بر عرش الهی قبل از خلقت ایشان ثبت بوده است .
ابوطالب و نقش او در نامگذاری امام علی(علیه السلام)
ممکن است گفته شود با توجه به این روایات و احادیث معلوم می شود نام "علی" برای امیرالمومنین(علیه السلام) قبل از ولادت ایشان انتخاب شده بود اما رسم است از گذشته که نام فرزند را پدر او انتخاب می کند. با این احوال آیا ابوطالب پدر بزرگوار امیرالمومنین(علیه السلام) در انتخاب نام فرزند خویش نقش نداشته است؟ آیا نام "علی" را او انتخاب کرده یا دیگران ؟ چگونه ابوطالب از انتخاب نام "علی" توسط خداوند متعال برای فرزند دلبندش اطلاع یافته است؟!
برای پاسخ به این پرسش ها و چگونگی نقش ابوطالب در نامگذاری فرزند خویش به نامی که پروردگار متعال آن را برایش انتخاب کرده بود باید به نحوه ی ارتباط ابوطالب با خداوند متعال توجه نمود!
لوح آسمانی و نامگذاری امام علی(علیه السلام)
میر سید علی همدانی فقیه شافعی در مودة القربی به نقل از عباس بن عبدالمطلب نقل نموده است که هنگامی که علی (علیه السلام) از مادرش فاطمه متولد شد، فاطمه نام پدرش اسد را بر او گذارد اما ابوطالب از آن نام راضی نبود به فاطمه همسرش فرمود امشب بیا برویم بالای کوه ابوقبیس و خدا را بخوانیم شاید ما را خبر دهد از اسمی که برای این بچه انتخاب شده است. چون شب شد هر دو به کوه ابوقبیس رفتند و به دعا مشغول شدند. ابوطالب در قالب شعری چنین مناجات می کرد:
همه این روایات شریفه و نیز بسیاری دیگر از احادیث معتبر در نزد اهل سنن و شیعه نشان می دهند که نام گذاری رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و علی بن ابیطالب امیرالمومنین (علیه السلام) از جانب پروردگار متعال بوده است. و بر عرش الهی قبل از خلقت ایشان ثبت بوده است
یعنی ای پروردگار ای صاحب شب ظلمانی و ماه و نور دهنده آشکار کن برای ما از خزانه ی اسرار غیب خود اسم این نوزاد را چه بگذاریم.
در آن حین ندایی از طرف آسمان بلند شد و ابوطالب سر بلند نمود. لوحی مانند زبرجد سبز دید که بر آن چهار سطر نوشته اند، لوح را برگرفت و به سینه چسبانید و دید این اشعار بر آن ثبت است:
یعنی اختصاص دادم شما را به فرزند پاک و پاکیزه که انتخاب شده است و بی نهایت از او راضی هستم و اسم او از جانب خدای اعلی، "علی" گذارده شده که مشتق از علی اعلی می باشد.
آنگاه ده شتر به شکرانه ی این امر عظیم قربانی نمود. آن لوح را در مسجد الحرام آویختند و بنی هاشم به آن لوح افتخار می نموند. آن لوح موجود بود تا زمان جنگ حجاج با عبدالله بن زبیر در مکه که پس از آن مفقود شد.
این روایت و مشابه آن در بسیاری دیگر از کتب اهل تسنن و نیز شیعه نقل شده است و موید آن است که ابوطالب موحدی الهی بوده است که تقاضای نام فرزندش را از پروردگار می نماید و نیز معلوم می شود که چگونه ابوطالب پاکدل از نامگذاری الهی برای علی (علیه السلام) امیرالمومنین مطلع گردیده است.
پایان سخن....
شگفتی ها درباره ی کسی که شیعه او را امام اول خویش می خواند پایان ناپذیر است و آیا برتر و شایسته تر از او در زمان خویش و پس از آن برای جانشینی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) بود؟!....
91/3/13
3:43 ع
تقریبا همه کسانی که آیه الله بهجت را می شناسند و به گونه ای با ایشان آشنایی دارند به خوبی می دانند که یکی از بارزترین شاخصه های آن بزرگوار سیره عملی او بود .
آیه الله بهجت بیش از آن که سخن بگوید و موعظه کند عمل می کرد و این سیره عملی او اثر دوچندان روی نزدیکان و آشنایان می گذاشت. گفتن و تذکر دادن اگر زیاد شود از اثر می افتد ولی عمل این طور نیست .
کسی که عامل است هرچه بیشتر به عملش عمل کند و آن را روی صفحه عمل پیاده سازی کند اثر بیشتر و عمیق تری روی اطرافیان می گذارد .
شاخصه بارز آیه الله بهجت نیز همین بود که بسیار عمل می کرد و حتی در توصیه های اخلاقی هم تاکید می کرد که به آنچه می دانید عمل کنید و در پی اندوخته دانسته ها بدون عمل به آنها نباشید .
در این نوشتار گوشه ای از پیامهای عملی آیه الله بهجت را از زبان یکی از شاگردان ایشان خدمت شما خوانندگان گرامی تقدیم می کنیم :
ایشان زندگی پیام داری داشتند. بر خلاف خیلی از زندگیها که اساسا پیام ندارند و یا پیامهای گذرا و ناچیزی دارند، زندگی ایشان بسیار پرمعنا و پر پیام بود. من به جهت اینکه مخاطبان راحتتر با این بحث ارتباط برقرار کنند، این پیام ها را در سه محور عرض می کنم .
پیامهای عملی آیت الله بهجت به علما
در مرحله اول زندگی ایشان پیامهایی برای علما داشت. از این پیامهای شاخص میتوانیم زهد و ساده زیستی ایشان را نام ببریم. حضرت آیت الله بهجت زندگی بسیار زاهدانهای داشت و بسیار ساده زیست بود .
تا همین نزدیکهای وفاتشان، پیاده به محل درس رفت و آمد میکردند. این اواخر که افتاده شده بودند و خیلی نمیتوانستند راه بروند، یک پیکان مدل پایینی که از مریدان ایشان بود، ایشان را میبرد و میآورد .
وی افزود : خانه ایشان بسیار محقر بود. بنده بین بزرگان از علما و مسئولین، خانهای به محقری خانه ایشان ندیدم. در خانهای بسیار قدیمی زندگی میکردند و در مقابل خواستههای مکرر علما، بازاریها و... برای تعویض خانه ایشان، قبول نمیکردند .
با اینکه خیلیها حاضر بودند با کمال افتخار برای ایشان در هر جا که میخواست، خانهای بخرند، ولی ایشان اجازه نمیدادند خانهای ساخته و یا گرفته شود .
حتی به پیشنهاد کسانی که این موضوع را مطرح میکردند، بیاعتنایی میکردند و من خودم بارها شاهد این موضوع بودم.
وی ادامه داد: پیام دیگر ایشان به علما جدیت در تربیت مردم بود. ایشان بسیار در تربیت عموم مردم از پیر و جوان و کوچک و بزرگ جدی بودند.
اگر کسی از زن و مرد از ایشان سوالی داشتند، بدون اینکه آنها را به دفتر ارجاع بدهند، بسیار راحت جواب میدادند.
در سه وعدهای که برای نماز و دو وعدهای که برای درس حاضر میشدند و یک وعدهای که هر روز به حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها میرفتند، همیشه به صورت پیاده از منزل خارج میشدند.
برای مردم چه چیز بهتر از اینکه با یک فقیه که 6 بار در زمانهای معین از خانهاش خارج میشود و بعد از یکی دو ساعت دوباره برمیگردد، دیدار داشته باشند. مردم خیلی راحت در کوچه و بین راه حرم حضرت آیت الله بهجت را میدیدند و ایشان به سوالات آنها پاسخ میگفتند.
موسّس مرکز مطالعات راهبردی امام مهدی(عج) گفت: پیام دیگر ایشان به علما و بزرگان این است که آیتالله بهجت دارای شخصیت حقیقی در علم و ایمان بود. ایشان به معنای واقعی کلمه عالم و مومن بود.
علم و ایمان بدون شعار در وجود ایشان بود. نیازی به تظاهر نبود و هر کس که به ایشان نزدیک میشد، این بزرگی حقیقی را میدید.
وی در توضیح بیشتر این گفته خود اظهار داشت: بعضی از شخصیتها فقط شخصیتهای حقوقیاند و اگر شخصیت حقوقی را از آنها بگیری، چیز خاصی باقی نمیماند.
بر خلاف شخصیتهای بزرگی چون حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبری و آیت الله بهجت که حتی اگر شخصیتهای حقوقی چون مرجعیت، رهبری و ... را از آنها بگیریم، باز هم فی نفسه دارای شخصیتهای والایی هستند.
91/3/13
8:40 ص
سلمان که سبو از می منّا نوشید
او ظرف و در آن قطره چکان است علی
میثم سر دار از علی می گوید
با لله می وصل عاشقان است علی
قنبر که غلامی علی منصب اوست
او سالک و پیر راهدان است علی
در مرکز وحی کاتب وحی علی است
بر حامل وحی تر جمان است علی
گنجینه ی مخفی معارف مولاست
آئینه ذات مستعان است علی
تفسیر مبین فطره الله علی است
عشقش به دل پیر و جوان است علی
آیات مبین مدیحه اوصافش
هر سوره و آیه آرمان است علی
قرآن بدون او به قرآن جعلی است
تا ناطق و منطق و بیان است علی
دانید که سرّ اسم اعظم در چیست
اکسیر به رمز کن مکان است علی
در اولُ الاولین عیان کیست علی است
در آخر الآخرین نهان است علی
احسان قدیم و حکم فرمای ازل
مسجود همه فرشتگان است علی
موسای قلندر از علی نیل گشود
بر کشتی نوح پشتوان است علی
عیسا نه به خویش مرده را زنده کند
تجدید حیات مردگان است علی
میزان و قسیم نار و جنت حیدر
آری به صراط میزبان است علی
عنوان علی به چهره ها منقوش است
نامش به رخ موالیان است علی
با این همه مظهر العجائب بشر است !
یا اینکه خداوند جهان است علی
افتاده بیا که دستگیر تو علی است
بر بازوی نا توان توان است علی
بر سائل خود زکات بخشد به رکوع
با قاتل خویش مهربان است علی
نیروی ولایتش محک بر همگان
بر جمع خلایق امتحان است علی
در روز نبرد تک سوار عرب است
در عرصه صبر قهرمان است علی
خیبر شکن و صف شکن و بت شکن است
هنگام مصاف پهلوان است علی
هر ضربه که می زند به شیطان رجیم
تضمین بهشت جاودان است علی
لشگر عددی نبود در حرب علی
تشنه به قتال کافران است علی
در معرکه چشم فتنه را کور کند
شمشیر به فرق دشمنان است علی
با خنده مظلوم علی خشنود است
ویران گر ظلم پیشه گان است علی
با اشک یتیم دیده اش بارانی
با قوْتِ فقیر شادمان است علی
قانع به نمک و قرص نانی باشد
با اینکه نعیم آب و نان است علی
آن زاهد شب که شیر روزش خوانند
سالار همه دلاوران است علی
آری سه طلاقه کرد دنیایی را
الحق که امام زاهدان است علی
هر ذائقه با ولای او شیرین است
عطر گل و طعم زعفران است علی
او را نشناخت جز خدا و احمد
از بس که لطیف و دلستان است علی
آن میر مهیمنی که ما را در حشر
از دوزخیان نگاهبان است علی
روزی که کسی به داد امت نرسد
آنکس که به فکر دوستان است علی
امضای شفاعت است با مهر علی
در حشر جواز مومنان است علی
آرامش شیعیان عا لم مهدی است
آرامش صاحب الزمان است علی
از عدل علی که می توان گفت سخن
جایی که شهید هر زمان است علی
ژولیده
91/3/13
8:39 ص
تضمین بهشت
سکان زمین و آسمان است علی
سلطان همه جهانیان است علی
گلواژه ی منشق از علی اعلاست
سر چشمه ی فیض بی کران است علی
آوازه ی او ز هفت اقلیم رسد
مشهور به هفت آسمان است علی
سر سلسله خلیل عبادالرحمن
آن بنده ی سر به آستان است علی
برتر ز علی رب جلی خلق نکرد
آقای همه بهشتیان است علی
از بعد نبی بر همه ی مخلوقات
از جانب دوست ارمغان است علی
اول وصی پیمبر اعظم اوست
بر دین رسول روح و جان است علی
شاگرد محمد امین است ولی
استاد همه پیمبران است علی
دستور تمام انبیا در دستش
حق را شب معراج لسان است علی
هستند امامان مبین رهرو او
یعنی که امیر کاروان است علی
همتای امیر عشق تنها زهرا ست
با دخت رسول همزبان است علی
بر هر نبی و ولی ولی الله است
مولای جمیع انس و جان است علی
در نور محبتش پر از جاذبه است
محبوب قلوب شیعیان است علی
بر غیب و شهود حاکم و سلطان است
آگاه ز راز کهکشان است علی
جنت یکی از صنایع دستانش
صنعتگر آفریدگان است علی
ایمان و نماز و اصل اسلام علی است
توحید و معاد عارفان است علی
مفتاح علوم ایزدی در نزدش
دیباچه ی علم لا مکان است علی
این است گواه لا مکان بودن او
یک شب به چهل مکان عیان است علی
مولا و امام متقین کیست علی است
حقا که امیر مومنان است علی
سروده محمود ژولیده
91/3/13
8:32 ص
شاهنشهی و شد نجفَت مرکز شاهی
ایوان تو نور است و جهان جمله سیاهی
گر پای کسی در حرمت جای بگیرد
از لطف خریدارشوی تو به نگاهی
من رعْیَتِ مُلک توام ای شاه ولایت
شاهی بنما و بده بر ما تو پناهی
دیوار حرم، سنگ حرم، صحن و سرایت
دل را ببرد تا به خدا، گر که بخواهی
گر قسمت من بوسه به خاک نجف افتد
سخت است بیارم به حرم، بار گناهی
از دور اگر چشم من اُفتد به ضریحت
گویم که بگردم به فدای تو الهی
گمگشته طوفان بلاها به سراغت
آید نشود در دو جهان غرق تباهی
دریا مَثَلِ کوچک بحر کرم توست
می میرد اگر آب ننوشد لب ماهی
از کودکیام حب تو با شیره ی جان داد
مادر به امیدی که که شوم آنچه تو خواهی
یک عمر دلم را به تو بستم که از آن رو
گویی بمن ای شاه، تو هم جزء سپاهی
سروده کمال مومنی
91/3/13
8:29 ص
مِنّتِ زلف تو دارم که گرفتارم کرد
گوهر مهر تو اینگونه خریدارم کرد
کافری بیش نبودم عَلَوی ام کردی
نفس عشق شما بود که بیدارم کرد
کار و بار ِدلم از مِهر شما سکه شده
عاقبت عشق ، مرا شُهره ی بازارم کرد
تا قیامت به خدا گردن من حق دارد
آن کسی را که سر کوی تو بیمارم کرد
سایه ی لطف خودت را ز سرم کم نکنی
برکت سایه ی تو لایق دربارم کرد
کیمیایی بنما تا زر نابم سازی
اربعینی بطلب تا که شرابم سازی
ای علمدار خدا صاحب شمشیر دو سر
اسدالله ترین ای زرهِ پیغمبر
هر کسی در پی آن است به جایی برسد
سر نهادن به کف پای تو مارا خوشتر
یکی از پا به رکابان حریمت حمزه
گوشه ای از سَکَنات و وَجَناتت جعفر
ضربه ای را که تو در غزوه ی احزاب زدی
از عبادات ملک،جن و بشر سنگین تر
کس جلودار تو ای حیدر کرار نبود
شاهد قدرت بازوی تو باب الخیبر
بی سبب نیست که عباس زره میپوشد
در دلِ علقمه میگفت اناابن الحیدر
یل شمشیر زن قطب جهان میباشی
اسدالله زمین شیر زمان میباشی
قامتی نیست که در پیش قدت تا نشود
ملکی نیست که تا پیش قدت پا نشود
به خداوند قسم دور حریمت مریم
گر نیفتد ز نفس مادر عیسا نشود
هر کسی قنبرتان را به تمسخر گیرد
به زمینی تو بکوبیش دگر پا نشود
تا که تو آب بر این نخل رطب میریزی
خار این نخل محال است که خرما نشود
هر کسی خادم دربار تو در عالم نیست
میتوان گفت که از سلسله ی آدم نیست
علی اکبر لطیفیان
91/3/6
10:21 ص
به حلقومت صدا که نه ولیکن دار می آید
صدایت را نبری میثم تمار می آید!
دهان بستیم و هر چه خواستی گفتی که می دانی
چو شیری خفته باشد زوزه از کفتار می آید
تو شاهین نیستی جوجه کلاغ رو سیاه امشب
صدای قار قارت از پس منقار می آید
اگر مولای من خورشید عالم تاب هم باشد
همیشه چشم خفاش از شب انکار می آید
کجا از خوبی دلدار ما کم می کند چیزی
اگر نامش به لب های تو بی مقدار می آید
قنوتی تازه می خواهد جهان لبریز از رحمت
که از آواز تو بوی عذاب النار می آید
بیا با غیرت ما روبرو شو گر چه می دانم
همیشه تیغ نامرد از پس دیوار می آید
تو شاید گرم خواندن هستی و هرگز نمی دانی
صدایت از گلوی سرد استکبار می آید
تو را شمشیر نه انداز? یک میخ می بینم
برای زخم بر پهلو زدن مسمار می آید
نمک بر زخم های شیعه می پاشی ولی باشد
غروب جمعه را هشدار روزی یار می آید
می آید آفتاب ما دلیل آفتاب آری
جهان با این بزرگی پیش چشمت تار می آید!
مهدی مردانی
91/3/6
10:19 ص
باز در مدح شما شاید و اما دارد
این دل بی رمقی که به رهت جا دارد
موج موج از همه سو در طلب فیض کسی ست
باز شوق سخن از حضرت آقا دارد
کوچکم خرده نگیرید ببخشید آقا
قطره ای راه به جولان گه دریا دارد
صحن قدسی ست به هر جای که نامی ز شماست
چون خدا از نفست فخر به دنیا دارد
بارگاهت که فرو ریخت دلم غوغا شد
از غمت زخم ابد خاطره ی ما دارد
خنده ای کرد عدو : «گنبدش از بیخ شکست»
غافل از آن که حرم در دل ما جا دارد
منزلش سرب حمیم! آن که حریم تو درید
چه سرانجام بدی در صف عقبا دارد
بی گمان آن که ز معصومیتت بد گفته است
مذهب شوم دلان را به مدارا دارد
به خداوند قسم می درم آن حنجره را
آن که طرحی ز جسارات به مولا دارد
سینه را وقف قدوم نوه ات بنمودم
تا... زمان فرجش میل معما دارد
روی هر آجر و هر خشت خراب دل ما
«ها» «الف» «دال » ،سپس جرعه ای از «یا» دارد
حامد آتش پنجه
91/3/6
10:18 ص
باز در مدح شما شاید و اما دارد
این دل بی رمقی که به رهت جا دارد
موج موج از همه سو در طلب فیض کسی ست
باز شوق سخن از حضرت آقا دارد
کوچکم خرده نگیرید ببخشید آقا
قطره ای راه به جولان گه دریا دارد
صحن قدسی ست به هر جای که نامی ز شماست
چون خدا از نفست فخر به دنیا دارد
بارگاهت که فرو ریخت دلم غوغا شد
از غمت زخم ابد خاطره ی ما دارد
خنده ای کرد عدو : «گنبدش از بیخ شکست»
غافل از آن که حرم در دل ما جا دارد
منزلش سرب حمیم! آن که حریم تو درید
چه سرانجام بدی در صف عقبا دارد
بی گمان آن که ز معصومیتت بد گفته است
مذهب شوم دلان را به مدارا دارد
به خداوند قسم می درم آن حنجره را
آن که طرحی ز جسارات به مولا دارد
سینه را وقف قدوم نوه ات بنمودم
تا... زمان فرجش میل معما دارد
روی هر آجر و هر خشت خراب دل ما
«ها» «الف» «دال » ،سپس جرعه ای از «یا» دارد
حامد آتش پنجه
91/3/6
10:16 ص
موّاج می شویم و به دریا نمی رسیم
پرواز می شویم و به بالا نمی رسیم
این بال ها شبیه وبالند، ابترند
وقتی به سیر عالم معنا نمی رسیم
این چشمهای خیس و تهی دست شاهدند
بی تو به جلوه زار تماشا نمی رسیم
تا بی کرانه های حضور خدائی ات
پر می کشیم روز و شب اما نمی رسیم
باشد اگر تمام جهان زیر پایمان
حتی به خاک پای تو آقا نمی رسیم
این حرفها نشانهی تقصیر فهم ماست
حیران شدن میان صفات تو سهم ماست
دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری!
از مرز عقلهای زمینی فراتری
یوسف رحیمی