سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

92/4/1
10:56 ص

جلوه کن ای مقتدای نیمه ی شعبان

قبله ی کعبه  نمای نیمه ی شعـبان

هروله ی حج صفای نیمه ی شعبان

هیــبت کوه منای نیـمه ی شــعبان

ناجـی من ناخـدای نیمه ی شعـبان

آییــنه حــیران نشسته تا تو بیــایی

شـهر چراغان  نشسته  تا تو بیـایی

کشـور سلمان نشسته تا تو بیـایی

شـاه خراسـان نشسته تا تو بــیایی

عشـق امـام رضــای نیمه ی شعبان


  

92/4/1
10:49 ص

باز در دستان من شور قلم اعجاز کرد

زخم هجران از زبان واژه ها سر باز کرد

داغ آن یار سفر کرده همان یوسف ترین

در ردیف غم نوای قلب ما را ساز کرد

هجر خورشید وجودش بر شب دل مشکل است

چشم بارانی من این نکته را ابراز کرد

بارالها او کجا هست و کجا دارد مکان؟

تا به کی باید که پنهان از همه این راز کرد

گر چه داغ غیبت خورشید داغی تازه نیست

باید امشب در شب میلاد او پرواز کرد

شام عید است و دلم مشمول لطف کبریا

می پرد مرغ دل من در هوای سامرا

دارد امشب سامرا حال و هوای دیگری

گوییا برپا شده ارض و سمای دیگری

پشت درب خانه ی شاه کریم ابن الکریم

می رسد از راه پشت هم گدای دیگری

گرد آن گهواره ی از جنس نورش می رسد ...

... دم به دم خیل فرشته از فضای دیگری

عالم امشب سوی او دارد سر راز و نیاز

آمده کعبه، منا، سعی و صفای دیگری

وارث شمشیر حیدر وارث علم علی

آمده در دو جهان خیبرگشای دیگری

مصطفی و مرتضی و مجتبی، زهرا، حسین

جلوه ی این پنج تن شد جلوه گر در عالمین


  

92/4/1
10:48 ص

امید من به عطای بقیة الله است

هزار جان به فدای بقیة الله است

بگو به حاتم طایی، مناز بر کرمت

هزار چون تو گدای بقیة الله است

حرام باد مرا بی محبتش نفسی

که زندگی به ولای بقیة الله است

دعای منتظران مستجاب خواهد شد

چون متصل به دعای بقیة الله است

خدا ز یمن وجودش به ما دهد روزی

رضای دوست رضای بقیة الله است

گر او نبود نمی ماند از بشر اثری

بقای ما ز بقای بقیة الله است

خوش آن بقیه عمری که سر شود با او

حیات و مرگ برای بقیة است


  

92/4/1
10:48 ص

جمال غیب و شهود است این که می آید

تمـام رحمت و جود است این که می آید

شعیب و صالح و هود است این که می آید

عزیـز مصـر وجـود است ایـن که می آید

زهـی بـه مرتبـه و عـزت پیامبـرش

سپاه بدر و احد ایستاده پشت سرش

تمـام عالـم ایجـاد مـی شود حـرمش

حرم گذاشته از دور دیـده بـر قـدمش

مسیح زنده کند باز، جان ز فیض دمش

به روی دوش علمـدار کـربلا، علمش

خـروش لشکر او انتقام خون خداست

نـدای حنجر خـونین سیـدالشهداست

نقاب غیبت خود را ز چهره باز کند

رخ نیـاز بـه درگـاه بــی‌نیـاز کند

مسیح پشت سر حضرتش نماز کند

برای بیعت او دست خـود دراز کند

نگه کنید شهیدان چه گونه سرمستند

برای یاری او زنده گشته، صف بستند

بیا که حجر ز هجر تو اشک می بارد

بیا که کعبه بـه دور سرت طواف آرد

بیا که بـر قـدمت رکن، دیده بگذارد

بیا که فاطمـه تنهـا تـو را تو را دارد

بیا که تا تو نیایی، زمان محرمِ توست

بیا که پیرهــن پـاره تو پرچم توست

بیا که قلب جهان بی قرار توست، بیا

بیا که چشم همه اشکبار توست، بیا

بیا که تیـغ خدا ذوالفقار توست، بیا

بیا که فاطمه چشم انتظار توست، بیا

بیا که «میثم» دل سوخته به محضر تو

گلاب اشک فشاند به خاک مادر تو


  

92/4/1
10:47 ص

 دفترم واژه به واژه چشمه ای از نور شد

تا که نامت در میان قلب آن منظور شد

نامتان آمد دل غمدیده ام مسرور شد

بزم شادیمان به امید وصالت جور شد

مرتضی و مصطفی از روی پاکت منجلی

ذکر دل امشب به عشقت یا محمد یا علی

موج گیسوی تو دل از موج دریا برده است

نور رخسار تو دل از ماه شبها برده است

خال روی تو دل از نوح و مسیحا برده است

قد و بالایت دل از صد قد رعنا برده است

نور رویت جلوه گر در آسمان و نه فلک

می چکد از گوشه ی ابروی تو حور و ملک

با نگاه مهربانت قطره دریا می شود

واله و مجنون رویت قلب لیلا می شود

از شمیم روی تو گلزار، صحرا می شود

با ظهور تو هویدا قبر زهرا می شود

بر تمام انبیا و اولیا رهبر تویی

آینه بر چهره ی عباس آب آور تویی

از رخت گردیده ساطع جلوه های دلبری

همچو زهرا بر همه جان دو عالم کوثری

وارث دین خدا و ذوالفقار حیدری

مهدی صاحب زمانی و شفیع محشری

دل ز نرجس نه که یک دل بلکه صد دل می بری

بر قد و بالای تو نازد امام عسگری

در تمام زندگی با قلب ما همراه تو

از تمام رمز و راز عالمی آگاه تو

مصحف قرآن تو و تالی کتاب الله تو

رهبر و فرمانده و میر و امیر و شاه تو

کل عالم ریزه خوار سفره ی احسان تو

دست یک عالم دخیل گوشه ی دامان تو

با نگاهت پر بگیرد مرغ دل تا آسمان

کاش یابم از مکان خیمه ی سبزت نشان

هر دم از عشق رخت ای مهدی صاحب زمان

بوسه می گیرد لبم از خاک پاک جمکران

ای قرار سینه های بیقرار ما بیا

با نگاهی روزی ما کن شبی را کربلا


  

92/4/1
10:47 ص

همیشه رهسپرم سوی جاده ی خورشید

منم مسافر پای پیاده ی خورشید

چه فرق می کند از پشت ابر هم باشد

به طالبش برسد استفاده ی خورشید

منم که کاسه به دستم منم که تاریکم

دو جرعه نور دهیدم ز باده ی خورشید

اگر چه دورم از آقای خود ولی از او

جدا نگشتنیم چون بُراده ی خورشید

شناسنامه ی من صبح اول ایجاد

چنین نوشته منم بنده زاده ی خورشید

سلام می دهم از عمق این دلِ تاریک

به آخرین پسر خانواده ی خورشید

تویی تو معنی یا نور، عمق یا قدوس!

بگو که حضرت خورشید کِی رسم پابوس؟

کبوتران خدا مژده ی سحر دادند

تمام از شب میلاد تو خبر دادند

کلاغ های دِهِ ما به یمن آمدنت

چو بلبلان همه آواز عشق سر دادند

بهار حُسن خداوند با رسیدن تو

به شاخه شاخه ی این شعر برگ و بر دادند

درخت ها همه هنگامه ی قدم زدنت

ز شوق دیدن تو دست با تبر دادند

عروسِ باغچه ی یاس، مادرت نرگس

چه کرده بود به او این چنین ثمر دادند

هزار شکر خدا را که باز هم امروز

به خانواده ی زهراییان پسر دادند

نفس بریده صدا می زنیم در همه حال

به دادمان برس ای میم و حا و میم و دال 


  

92/4/1
10:46 ص

سینه ام آباد گل نرگس است

دل خوش امداد گل نرگس است

یاد خدا یاد گل نر گس است

شب شب میلاد گل نر گس است

دل به ولای گل نرگس ببند

بهر ظهورش صلواتی بلند

محو تماشای تو بودن خوش است

غرق تمنّای تو بودن خوش است

واله و شیدای تو بودن خوش است

خاک کف پای تو بودن خوش است

گر که لب یار دلم وا شود

صد گره از کار دلم وا شود

ای که ولای تو شده یاورم

خاک سر کوی تو تاج سرم

ناز تو را با دل و جان می خرم

ای به فدایت پدر و مادرم

کاش شوم مورد تایید تو

مست شوم از مِی توحید تو

غنچه به یاد تو شکوفاتر است

دل به امید تو شکیباتر است

گفته نبی عشق تو گیراتر است

مهدی من از همه زیباتر است

باعث آرامش دل ها تویی

عشق علی یوسف زهرا تویی 


  

92/4/1
10:45 ص

صبح الست بود و خدا بی حساب داد

آرامشی به هستی در اضطراب داد

عشق آفرید و عالم و آدم خطاب کرد

بر هر که بوده فرصت یک انتخاب داد

با چارده ظهور، خدا پرده را گشود

من را به دست این دلِ خانه خراب داد

از من نبود حرفی و عشق از طُفیلشان

مشتی گرفت و خاک مرا پیچ و تاب داد

می خواست تا تبار مرا هم نشان دهد

آن جا به جای آب به خاکم شراب داد

انگور تاک های بهشتی رسیده بود

من تشنه بودم و به لبم جام ناب داد

من چون تو مست، مست تماشا شدیم ما

پیمانه نوش یوسف زهرا شدیم ما

باغ بهشت زمزمه ی او گرفته است

امشب که عطر نرگس شب بو گرفته است

امشب کلیم، خادم این طاق نصرت است

از دشتِ عرش نافه ی آهو گرفته است

یونس به دست مجمرِ اسپند بیاورد

یوسف خمیده دسته ی جارو گرفته است

رخصت نداده اند که جبریل هم رسد

یک گوشه در بغل سر زانو گرفته است

عیسی گلاب و آینه را چرخ می دهد

مریم به عرش چادر بانو گرفته است

حتی خلیل قبله ی خود گم نموده و

سر را به سوی آن خَم ابرو گرفته است

 از شوق، صبر حضرت زهرا سر آمده

امشب اگر غلط نکنم حیدر آمده 


  

92/4/1
10:45 ص

عیـد است ولـی عیـد قیـام بشریت

در پرتــو میــلاد امـــام بشــریت

بـا دست کــرم ذات خداونـد تعـالی

زد سکــ? اقبــال بــه نـام بشریت

از خم طهورا که خدا ساقی آن است

بـا دست خـدا پـر شده جام بشریت

امشب ببر ای باد صبا پیشتر از صبح

بـر سامـره پیـوسته سـلام بشـریت

عالم همـه‌جـا وادی طــور است ببینید!

در دست حسن مصحف نور است ببینید

خیزیـد همـه سـور? والشمس بخـوانید

گل در قـدم مهــدی موعــود فشـانید

از جـام شرابـی که خـدا ساقی آن است

پیوستــه بنوشیـد و بـه یـاران بچشانید

تنها نه فقط شب، شبِ مهدی‌ست، بگویید

میــلاد ائمــه اسـت بدانیــد بدانیـــد

خیزیـد و ببندیــد همـه بار سفر را

محمل به سوی کعب? مقصود برانید

امشب خبری خوش به بنی‌فاطمه آمد

بـوی گـل نـرگس بـه مشام همه آمد 


  

92/4/1
10:45 ص

باز هم روح الامین دارد غزل می آورد

صنعت ایهام و تشبیه و بدل می آورد

تا شود ابیات شعر من کمی دلچسب تر

واژه واژه بر لبم جام عسل می آورد

شعر شیرین مرا شور عجیبی داده است

واژه ی نابی که در چندین محل می آورد

چیست آن واژه که همراه ادایش جبرییل

جمله ی «حیّ علی خیرالعمل» می آورد

در میان شعرهای شاعران اهل بیت

دائماً این بیت را ضرب المثل می آورد:

یوسف مصری کجا و یوسف زهرا کجا؟!

جلوه ی قطره کجا و جلوه ی دریا کجا؟!

کوچه های شهر را امشب چراغانی کنید

عرش را و فرش را آیینه بندانی کنید

آمده نور دل انگیزی به سمت سامرا

باید امشب کوچه ها را خوب نورانی کنید

طبق رسم فصل حج، مثل تمام حاجیان

جان ما را پیش پای یار، قربانی کنید

از خَم ابروی او صدها خُم می، می چکد

باید امشب خلق را انگور مهمانی کنید

دیدن روی سلیمان کار آسانی که نیست

باید اوّل خوب از این مُلک، دربانی کنید

هر که باشد نوکر تو زود آقا می شود

خود به خود با یک نگاه تو مسیحا می شود 


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
رهگذر[99]
 

آنچه اندیشی پذیرای فناست/آنچه در اندیشه ناید آن خداست


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ