91/3/21
11:51 ص
بدانید اى بندگان خدا، پرهیزگاران هم سود گذراى این جهان و هم نعیم آن جهان را بردند؛ آن ها در بهرهگیرى از بهره هاى دنیا با دنیاوران شریک بودند، ولى دنیا پرستان را در نعمت هاى آخرت با خود شریک نساختند .
دل به دنیا مبند
این حکایت را شنیده ای؟ ... مَثَل اهل دنیا، در مشغولی ایشان به کار دنیا و فراموش کردن آخرت، چون مثل قومی است که در کشتی بودند و به جزیره ای رسیدند؛ برای قضای حاجت و طهارت بیرون آمدند و کشتیبان منادی کرد که: «هیچ کس مباد که روزگار بسیار برد و جز به طهارت مشغول شود که کشتی به تعجیل خواهد رفت ».
پس ایشان در آن جزیره پراکنده شدند. گروهی که عاقل تر بودند، سبک طهارت کردند و باز آمدند؛ کشتی فارغ یافتند؛ جایی که خوش تر و موافق تر بود، بگرفتند. گروهی دیگر در عجایب آن جزیره عجب بماندند و به نظاره باز ایستادند و در آن شکوفه ها و مرغان خوش آواز و سنگریزه های منقش و ملون نگریستند. چون باز آمدند، در کشتی هیچ جای فراخ نیافتند. جای تنگ و تاریک بنشستند و رنج آن میکشیدند .
گروهی دیگر نظاره اختصار نکردند؛ بلکه آن سنگریزه های غریب و نیکوتر چیدند و با خود بیاوردند و در کشتی جای آن نیافتند. جای تنگ بنشستند و بارهای آن سنگریزه ها بر گردن نهادند و چون یک دو روز برآمد، آن رنگ های نیکو بگردید و تاریک شد و بوی های ناخوش از آن آمدن گرفت. جای نیافتند که بیندازند؛ پشیمانی خوردند و بار و رنج آن بر گردن می کشیدند؛ و گروهی دیگر در عجایب آن جزیره متحیر شدند تا از کشتی دور افتادند و کشتی برفت و منادی کشتیبان نشنیدند و در جزیره می بودند، تا بعضی هلاک شدند از گرسنگی و بعضی را سباع هلاک کرد .
آن گروه اول، مَثَل مؤمنان پرهیزگار است و گروه بازپسین، مَثَل کافران که خود و خدای را ـ عزوجل ـ و آخرت را فراموش کردند و همگی خود را به دنیا دادند که «اسْتَحَبّوا الْحَیاةَ الدّنْیا عَلَی اْلآخِرَةِ» و آن دو گروه میانین ؛ مَثَل عاصیان است که اصل ایمان نگاه داشتند، ولیکن دست از دنیا برنداشتند. گروهی با درویشی تمتع کردند و گروهی با تمتع نعمت بسیار جمع کردند تا گران بار شدند.(1 )
فکر می کنی من و تو از کدام دسته ایم؟.... از مؤمنینیم یا کافران و یا عاصیان؟ ... در جزیره دنیا که می گردیم، چه می کنیم؟ ... می گردیم، بی آنکه لحظه ای کشتی را فرموش کنیم و به رفتن بیندیشیم یا می گردیم، سنگریزه های رنگی و گل های خوشبو و برگ های سبز و میوه های مختلف، می چینیم؟ ... یا شاید هم از آن گروه که ... کدام یک؟ ... فکر کن ...
مَثَل اهل دنیا، در مشغولی ایشان به کار دنیا و فراموش کردن آخرت، چون مثل قومی است که در کشتی بودند و به جزیره ای رسیدند؛ برای قضای حاجت و طهارت بیرون آمدند و کشتیبان منادی کرد که: هیچ کس مباد که روزگار بسیار برد و جز به طهارت مشغول شود که کشتی به تعجیل خواهد رفت
نامه امام علی علیه السلام به محمد بن ابی بکر را خوانده ای؟ ... بخوانش و ببین که با چه زیبایی منادی ای می شود نه فقط برای محمد بن ابی بکر که برای من و تو و همه مان که فریب این جلوه ها را نخور؛ این ها ماندنی نیست؛ جز آزار و پشیمانی چیزی برایت به ارمغان نخواهد آورد؛ بگذار و بگذر و چون وزیدن یک نسیم معطر ...
«و بدانید اى بندگان خدا، پرهیزگاران هم سود گذراى این جهان و هم نعیم آن جهان را بردند؛ آن ها در بهرهگیرى از بهره هاى دنیا با دنیاوران شریک بودند، ولى دنیا پرستان را در نعمت هاى آخرت با خود شریک نساختند، پرهیزگاران در دنیا به بهترین روى زیستند و بهتر از هر کس نعمت هاى دنیا را خوردند و همچون بهره وران دنیوى، از دنیا بهره گرفتند و به مانند قدرتمندان از زندگانى دنیا برخوردار شدند و آنگاه با توشه اى فراوان و تجارتى سود بخش از آن روى برتافتند؛ لذت پارسایى دنیا را بردند و یقین کردند که فردا در دیگر سراى، همسایگان خدایند و هیچ درخواستشان در پیشگاه خدا رد نمى شود و هیچ کامیابى اخرویشان نقصان نمى پذیرد؛ پس اى بندگان خداى، از مرگ و فرا رسیدن نزدیک آن پروا گیرید و خود را براى رسیدن آن آماده سازید؛ زیرا مرگ با هیمنه اى بزرگ و حادثتى خطرناک پیش مى آید، چنان نیکوست که با آن شرى همراه نیست (براى نیکوکاران) و چنان دردناک و خطرمند است که خیرى با خود ندارد (براى بدکاران)؛ پس چه کسى از آن کس که براى رفتن به بهشت می کوشد، به بهشت نزدیک تر است و چه کسى به آتش از آن که راه آن را مى پیماید، نزدیک تر است؟ شمائید رانده هاى مرگ که اگر بایستید، شما را می گیرد و اگر فرار کنید، شما را درمى یابد و از سایه با شما همراه تر است؛ فرمان مرگ بر پیشانى شما گره خورده و دنیا در پشت سرتان پیچیده مى شود؛ پس از آتشى بترسید که ژرفاى آن دور و سوزش آن سخت و رنج و شکنجه اش تازه و دگرگونه است، خانه اى که در آن مهربانى نیست و درخواست کسى پذیرفته نمى شود و راه فرارى از دردها و سختى هاى آن نیست؛ اگر می توانید ترس خود را از کیفر خدا و امیدتان را به بخشایش او با هم درآمیزید؛ زیرا بنده راستین خدا آن کس است که امیدش به پروردگار به میزان ترسش از کیفر او باشد و آن کس که از همه گمان خوبش به خدا بیشتر است، هراسش از عذاب خدا از دیگران زیادتر خواهد بود».(2)