88/8/6
11:39 ص
اومدم تا ببینم لحظه عاشق شدنو به دلم افتاده بود صدا زدین آقا منو
دل تنهامو اوردم با یه دنیا دل خوشی کمتر از آهو که نیستم میشه ضامنم بشی
اومدم همسایه های پاپرت رو دون بدم دلمو رو دست بگیرم تا بهت نشون بدم
روبروی گنبدت سجده کنم ، سلام بدم خسته نیستم اگه من از راه دوری اومدم
بگم آفتابی و عاشقم درست مثل جنون با همون لهجه دریایی که می دونی تو خوب
روبروت بی اختیار ، دوباره زانو بزنم میون گریه بگم، غریب و دربدر منم
تو رو شاهد بگیرم ، که با خدا حرف بزنی می دونم که دست رد باز به سینم نمی زنی
می دونم شفاعت بی منتت زبون زده به همین امید دلم به مشهد تو اومده
که اسمت با همه نقاره ها روی رواست همه صحن طلات ردپای فرشته هاست
با دست خالی هیچکسی از در خونت نمی ره یا رضا رضا می گم ، تا قلبم آروم بگیره