88/8/25
2:56 ع
دلم انگاری گرفته... قد بغض یا کریما
عصر جمعه
توی ایون
می شینم مثل قدیما
تو دلم میگم آقا جون
تو مرادی من مریدم !
من به اندازه ی وسعم ، طعم عشقتو چشیدم ...
کاشکی از قطره ی اشکت کمی آبرو بگیرم
یعنی تو چشمه ی چشمات با نگات وضو بگیرم
برای لحظه ی دیدار
از قدیما نقشه داشتم
یه دونه هدیه ی ناچیز
واسه تو کنار گذاشتم
یادمه یکی بهم گفت : هر کسی تنهاست تو دنیا ...
یه دونه نامه ی خوش خط بنویسه واسه ی آقا
کاغذ نامه رو بعدش
توی رودخونه بریزه
بنویسه واسه مولاش
خاطرت خیلی عزیزه ... خاطرت خیلی عزیزه»