92/5/6
1:39 ع
در دل محراب خون جای من است
نغم? تکبیر آوای من است
روزه ام را در سحر قاتل گشود
زان بخون آغشته لب های من است
بر خدای کعبه گشتم رستگار
با شهادت چون تمنّای من است
خون دل هایی که خوردم سال ها
از سرم جاری به سیمای من است
ای عدالت می شوی دیگر یتیم
کز جفا بگسسته اعضای من است
هر چه می خواهی ببین زینب مرا
کآخرین ساعات دنیای من است
گر چه ضرب تیغ زهر آلود خصم
آتش افکن بر سراپای من است
سرد می آید که بر جانم هنوز
شعله ها از داغ زهرای من است
گر چه زخم سر شهیدم می کند
قاتل من داغ دل های من است