سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

91/2/23
8:28 ص

 

 

نشسته ام بنویسم که بال یعنی تو

عروج کردن سمت کمال یعنی تو

نشسته ام بنویسم تصورت، هیهات

فراتر از جریان خیال یعنی تو

محبت تو همان آیینه است و مهرت آب

تو آب و آینه ای پس زلال یعنی تو

ز برگ های تو بوی رسول می آید

گل محمدی بی مثال یعنی تو

مسیر رد شدنت را کسی نگاه نکرد

جمال زیر نقاب جلال یعنی تو

تو نور و نورٌ علی نور و خالق النوری

تو از تصور خاکی نشین ما دوری

تو آن دعای رسولی که مستجاب شدی

برای خانه ی خورشید آفتاب شدی

یگانه دختر احمد شدن مراد نبود

برای ام ابیهایی انتخاب شدی

تو مرتضی نشده این همه صدا کردی

تو مصطفی نشده صاحب کتاب شدی

علی به پای تو شد ذره ذره آب و سپس

تو هم به پای علی ذره ذره آب شدی

تو عادلانه ترین فیضی و دو تا نه سال

نصیب روح نبی و ابوتراب شدی

تو آفتاب رسولی و آسمان علی

تو روح سینه ی پیغمبری و جان علی 

علی اکبرلطیفیان


  

91/2/23
8:27 ص

قلب رسول بسته به لبخند فاطمه است

تاج علی ستار? پیوند فاطمه است

کهف امان اهل ولا، ظلّ چادرش

حل العقود، بند گلوبند فاطمه است

ذات یگانه ‌اش به کسی نیست مشتبه

باید که گفت: فاطمه مانند فاطمه است

بر فاطمه رسولِ خداوند، عاشق است

عاشق تر از رسول، خداوندِ فاطمه است

چون نور در رگان جهان جاری است او

روشن‌ترین ستار? بیداری است او

محمد سعید میرزایی


  

91/2/23
8:26 ص

 

اینکه جاری شدست کوثر ماست

سیب تنهایی پیمبر ماست

اینکه یک شب نشسته زیر کساء

چادرش سایه سار محشر ماست

آنقدر مهربان و دلسوز است

همه جا فکر روز آخر ماست

هرچه خواهم نگفته می داند

راست می گفته اند مادر ماست

پدر و شوهر و پسرها نه

نوکرش هرکه هست سرور ماست

ردّ پایش همیشه تازه و تر

به روی خاطرات دفتر ماست

میوه ی شاخسار توصیفش

هر زمان چیده ایم نوبر ماست

مزرعه سیب عطر یاس سپید

ابر باران که شور آور ماست

یادگار تبسم زهراست

یادگاری که روح پرور ماست

در هجوم هزار سنگ بلا

گر چه از شیشه هست سنگر ماست

دختر آفتاب و همسر ماه

ای شب قدر حضرت مولا

قلم ما کجا و قدر شما

اسم تو دسترس ترین ساحل

روح تو بیکران ترین دریا

عرشیان را تو شهره بر زهره

فرشیان را تو حضرت زهرا

گوشه چشمی به ما نما امشب

ای شفاعت کننده ی فردا

تو همان هدیه ای که بر پدرت

داده یزدان به لیلةالاسراء

ای ستون چهارده معصوم

بی تو بی محورند آل کساء

من چگونه بگویمت انسان

یا چگونه بخوانمت حوراء

نام تو خلق کرده این گُل را

عطر تو آفریده این دل را

روشنا دیدنت نخواهد چشم

زین سبب رو گرفتی از اعما*

ما مریدان راه مجنونیم

عاشقان قبیل? لیلا

هدیه ی روز مادرت مادر

صد و ده بار ذکر یا حیدر 

 سید محمد جوادی


  

91/2/23
8:20 ص

روشن تر از شکوه تو هفت آسمان نداشت

دریای پر تموج روحت کران نداشت

یوسف تر از حضور تو ای مصر منزلت

سیر هزار منزل این کاروان نداشت

مهریه زلال تو بانو اگر نبود

این باغ های معرفت آب روان نداشت

دیدند یازده چمن از دامنت شکفت

یعنی که باغ نسل محمد خزان نداشت

این روزگار پیر که شعر امید خواند

پیش از طلوع شرق تو طبع روان نداشت

گردِ به باد رفت? صحرای غفلت است

هر کس به دیده، خاکی از این آستان نداشت

آن جا که قدر تو چو شب قدر شد نهان 

دیگر شگفت نیست که قبرت نشان نداشت

عطر مزار تو به دل عاشقان توست

در جلوه زار تو همه هستی از آن توست

پیر خرد به محفل تو خردسال بود 

استاد عشق، بی مددت بی کمال بود

بی تو زمین، جهنم نارنج درد بود 

بی تو بهشت باغچه سیب کال بود

شوقی به هر مَجاز که حتی مُجاز شد

غیر از تو ای حقیقت روشن، خیال بود

در غیر آسمان تو، ای آبی نجات!

بالی اگر گشود دل ما وبال بود

اشکی اگر به گون? معراجی ات نشست

بال فرشتگان خدا دستمال بود

گفتند نقد مهریه ات آب بوده است

یعنی تمام زندگی تو زلال بود

از این بساط خاک سه فالی که می زدی

دستاس و چهار بالش و ظرف سفال بود

مدح تو خارج از قفس واژه های ماست

این ها که گفته ایم تماماً مثال بود

واژه کجا مقام تو ترسیم می کند

وقتی نبی ز فاطمه تکریم می کند  

جواد محمد زمانی

 


  

91/2/23
8:18 ص

وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست

احساس می کنیم دو عالم گدای ماست

با گریه بهر فاطمه آدم عزیز شد

این گریه خانه نیست که دولت سرای ماست

اینجا به ما حسین حسین وحی می شود

پیغمبریم و مجلس زهرا حرای ماست

سلمان شدن نتیج? همسایگی اوست

زهرا برای سیر کمال ولای ماست

تنها وسیله ای که نخش هم شفاعت است

چادر نماز مادر ارباب های ماست

باران به خاطر نو? فضه می رسد

ما خادمیم و ابر کرم در دعای ماست

فرموده اند داخل آتش نمی شویم

فردا اگر شفاعت زهرا برای ماست

علی اکبر لطیفیان

 


  

91/2/23
8:16 ص

آینه ملکوت

 تو آمدی و به زن آبرو بخشیدی و گستره ی بی پایان از مقام یک بانو را در برابرش گشودی .

کدام زن چون تو به جهان، نور پاشید و کدام بانو هماند تو بوی خدا می¬داد؛ آن سان که خورشید به همه سوی، نور می پاشید و جایی از زمین را از روشنایی و گرمای خود، تهی نمی خواهد. تو نیز چنین بودی که سردی و سیاهی و تاریکی دل ها و جان ها و افق ها را بر نمی تابیدی و از جایگاه بلند خویش، به همه سوی، روشنایی و نور گسترانیدی، تا چون خورشید، گل ها و بستان ها، از نور و گرمای تو پرورش یابند و عقل ها و ذهن ها شکوفا شوند .

کیست که به دامانت بیاویزد و دستانش از مائده های آسمانی، لبریز نشود؟ !

کیست که نامت را ببرد و بر نهال دلش شکوفه آرامش ننشیند، و کسیت که دریچه دلش را به سوی تو بگشاید و آکنده از عطر دلاویز وجودت نگردد؟  !

بانوی هجده ساله! افسوس که واژگان، از نمایش بلندای قامتت ناتوانند، همان گونه که آینه هستی را توان تماشای چهره کاملت نبوده است  .

آری! ژرفای سیمای معنوی ات را تنها در آینه ملکوت باید دید، و مقام ناپیدایت را تنها در جهانی دیگر می توان به نظاره نشست  .

سلام بر تو ای «محدّثه»، ای «زهرا»، ای «زهره»، و ای آنکه تو را نتوان با کسی سنجید؛ جز آنکه بگوییم  :

«فاطمه، فاطمه است  .»

چیزی انگار از آیه‏های متراکم انسان ـ انسانی بزرگ، انسانی کامل ـ آنگونه در تو رسوخ کرده بود تا زمینیان «زن» را با نامی دیگر و به اسطوره‏ای دیگرگون بخوانند  .

شب هنگام، که ریگ‏های بیابان، هنوز بیگناهی دخترکان زنده به گور شده را شیون می‏زدند و تاریکنای سیاهْ چادرها از بردگی مدام زن حکایت‏ها داشتند، تو چونان آیتی تابناک، از روشنای سینه انسانی کامل برآمدی تا آنچه را که زمین گم کرده بود، از نعمت راستین انسانیت در کوثر چشمان تو بیابد  .

او آمده بود، تا زنگار حقارت را از روح زنان تحقیر شده بزداید. و باور انسان بودن را به آنها بچشاند. او آمده بود، تا شعر راستین حقیقت را ـ که موسیقی حیاتش در دستان زن بود، ـ بسراید. و عشق را در جامدان تقوی و پاکدامنی و ایثار به انسان بیاموزد

آری زن بودن و زیستن، زن بودن در شمار آمدن، زن بودن و حرف زدن و محبت دیدن.

زن بودن و انسان بودن، حقیقت داشت. زیرا از پشت پرده‏های رحمتِ آسمان، کوثر رحمت آمده بود، کوثر زاینده انسانیت و بزرگی.

او آمده بود، تا زنگار حقارت را از روح زنان تحقیر شده بزداید. و باور انسان بودن را به آنها بچشاند.

او آمده بود، تا شعر راستین حقیقت را ـ که موسیقی حیاتش در دستان زن بود، ـ بسراید. و عشق را در جامدان تقوی و پاکدامنی و ایثار به انسان بیاموزد.

او آمده بود، تا زن باشد و زن را آن‏گونه که هست و آن‏گونه که باید باشد، بشناساند؛ زنی که دامانش زمین رویش درخت پاک و روشن امامت باشد و از آنجا زینب برخیزد و حسین.

زنی که خود نور بود و کوثر زاینده نور!

داود خان احمدی


  

91/2/23
8:14 ص

بانو سلام! حال شما؟ روز مادر است

روز زنی که از همه مردان، سَری سَر است

روز شما که مادر زینب، حسن، حسین

نه! روز دختری ست که اُمّ پیمبر است

از آسمان صدای قدم هات می رسد

گوش فلک ز همهمه ی عرشیان کر است

حیف از تو و زنان قریش!! میزبان تو  …

جمعی ز مریم، آسیه و ساره، هاجر است

یاس نبی! کبوتر دردانه ی علی  !

هفت آسمانِ دل ز قدومت معطر است

تو ماه آسمان شدی، از تکه های تو

این یازده ستاره به گردت مدوّر است

شیرین و خسرو، لیلی و مجنون و عشقشان

با عشق بی بدیل شما کی برابر است؟؟  !!

ای یکه تاز عشق! تماشاچی ات شدیم

حیران عشق بازی تو حقّ داور است

«یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب

کز هر زبان که می شنوم نامکرر است  »

رخصت بده برای شما شاعری کنم

«از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است  »

مادر بگو که دست مرا رد نمی کنی

این شعر هم هدیه ی من روز مادر است

گفتم مکان وعده؟؟!!… کجا پیشکش کنم؟  !!

گفتی حریم دختر موسی بن جعفر است  !

بانو ببخش آخر شعر بغض کرده ام

آخر هنوز ردّ نگاهم به یک "در" است

از فاطمیه تان به حَسَن فکر می کنم

و چشم های مات که از واقعه تر است  …

رهگذر

 

 


  

91/2/20
1:12 ع

شنیـد گوش دلــم مــژده از ولادت زهــرا         

گـــشود بـلبـل طـبعم زبــان به مـــدحت زهرا

فــضاى کعبه مـنور شـد از فــروغ جــــمالش‏         

صــفا گرفـت صـفا از صفاى صـورت زهرا

خــــداى اکبر و اعــظم نـکرده خــلق بـه عالم         

ز نـسل حضرت آدم زنـــى به شــوکت زهرا

به جـز خدیجه کبرا که هست مـظهر عصمت         

نـــزاد مــادر دیــگر زنـى به عــصمت زهرا

بــــخوان حدیــث کــسا و بـین کـه خالق یـکتا         

نـــموده خـــلقت دنــــیا بـــراى خـــلقت زهرا

نـــــهاده ســــاره سربــندگى به پاى سر یرش         

ســتاده هاجـــر چو خــادمان به خـدمت زهرا

چـو اوست نور حق و حق در او نموده تجلى         

بـــه غــیر حــق نــشناسد کـسى حقیقت زهرا

ولـى چه سود که با این همه جلالت و شوکت         

زمــــــانه بـود مــــدام از پـــــى اذیـت زهرا

چــنان به درد و مـصیبت نمود صبر و تحمل‏         

کـه صبر شــد مـتحیر ز صبر و طاقت زهرا

  

سلام بر مادر رسالت، رحمت حق، گل گلزار نبی، عزیز سرمدی، نور چشمان نبی. سلام بر زهره ی زهرا و همسر و همپای علی، سلام بر فاطمه که آیه ی رحمت است و مایه ی نعمت، سلام بر فخر زمین و جوهر دین، سلام بر فاطمه که پرتوی از مهر درخشان و جلوه‌ای از بذر گل‌افشان است، سلام بر فاطمه که موجد مجد و شفابخش دل است هم او که مظهر عشق و صفابخش دل‌ها و قلب‌هاست.

مادر تمام خوبی‌ها... فاطمه جان! تو نشان لطف خدایی برایمان، تویی که پنجره‌ها همه بیقرار توأند و کوچه‌ها در انتظار قدوم مبارکت. تویی که چشمانت همه حدیث و اعجاز است. تویی که وقتی دیگر بهانه‌ای برای بودن نیست، می‌آیی و هستی و بودن، و حتی بالاتر، زیستن و عشق را رنگی دیگر می‌بخشی. تو که عالم همه از ناز قدوم تو آفریده شد. تو که کوته‌نظران دیوسیرت، عشق خداوند را در چشمان رمزآلود پیامبر ندیدند، آن هنگام که تو را می نگریست و باران عاشقی در آسمان چشمانش هویدا می‌شد. تو که مناجات با قامت آسمانی‌ات تفسیر می‌شد، آن هنگام که در محراب عشق، ترنم دلدادگی سر می‌دادی. تو که جبرئیل حامل سلام خداوند برایت بود. تو که با عشق ولایت زیستن و با درد ولایت رفتن را به همگان آموختی. تو که پیوند نبوت و امامت و ولایت بودی. تو که دنیا از برای جلوه تمام وجودت کوچک بود. تو بهار جاودانی برای سال‌های زندگی‌مان.

عطر دل‌انگیز نیمه اردیبهشت‌ماه، شمیم دل‌نواز روز و هفته‌ای مبارک را به همراه می‌آورد که یادآور سالروز میلاد باسعادت یگانه دخت نبی اکرم(ص) حضرت زهرای مرضیه(س)، مادر عشق و آفتاب هستی‌بخش عالم است. نوباوه رسالت، پیکره عصمت، بانوی بانوان جهان، فاطمه زهرا(س) در روز بیستم جمادی‌الثانی، پنج سال پس از بعثت پیامبر(ص)، در بن آسمان حجاز، در دامنه کوه‌های سنگی مکه، در چشم‌انداز کعبه، در منزل وحی، در خانه‌ای که فرشتگان آن را خوب می‌شناختند و در آن رفت وآمد داشتند، آن جا که زمزمه نماز پیامبر(ص) در صبح و شام و آوای ملکوتی تلاوت ایشان در دل شب زمینش را به آسمان پیوند می‌زند، در خانه پیامبر(ص) و خدیجه(س)، آفتاب وجودش از شرق دامان خدیجه طلوع کرد و ولادتش برای پیامبر(ص)، مانند وزیدن نسیم بهشت در گرمای صحرای سوزان حجاز، روح‌بخش و دلنواز بود.

 



 



 

 

 

 

 


  

91/2/19
4:32 ع

در همه حال دوستدار آل محمّد باش

دل‌بستگی و محبّت به امام از نظر روانی در اختیار ما نیست؛ ولی شرایط و مقدّماتی که سبب تحقّق آن امر غیر اختیاری است، تحت اراده ماست اگر ما واقعاً در حقّ امام معرفت پیدا کنیم و ارزش راستین وی را درک کنیم، قطعاً دوستدار وی خواهیم شد و نمی‌توانیم نسبت به او که در سعادت ابدی ما سهیم بوده است، بی‌تفاوت باشیم  .

محمّد بن فضیل می‌گوید: از امام رضا علیه السلام معنای آیه زیر را پرسیدم  :

«قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ؛(1  ) بگو به فضل و رحمت‏ خداست که [مؤمنان] باید شاد شوند و این از هر چه گرد مى‏آورند، بهتر است  .»

حضرت فرمود: «به دوستی پیامبر و خاندان او باید شادمان باشند که آن بهتر است از دنیایی که آنها جمع کنند».(2) همچنین فرمود: «که جدّم رسول خدا فرموده است  :

«هر کس دوست می‌دارد به دین من دست یازیده، پس از من بر کشتی نجات سوار بشود، باید که به حضرت علی علیه السلام اقتدا کند و با دشمنش، دشمنی نماید و با دوست او، پیوند دوستانه برقرار کند، زیرا که او وصیّ من و جانشینم بر امّتم در زندگانی‌ام و پس از وفاتم است و اوست امیر (امام) هر مسلمان و امیر هر مؤمن بعد از من، گفته‌اش گفته من و امرش، امر من و نهی او، نهی من است و پیرو او، پیرو من و یاری کننده‌اش، یاور من و خوار کننده‌اش، خوار کننده من است  .»

سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «هر کس بعد از من از حضرت علی علیه السلام جدا شود، روز قیامت مرا نخواهد دید، من نیز او را نخواهم دید و هرکه با حضرت علی علیه السلام مخالفت کند، خداوند بهشت را بر وی حرام نماید و عاقبتش را جهنّم قرار دهد [و بد جایگاهی است] و هر آنکه حضرت علی علیه السلام را خوار نماید، خداوند او را نصرت نماید، روزی که او بر خداوند عرضه شود و هرکس حضرت علی علیه السلام را نصرت دهد، خداوند او را نصرت نماید، روزی که او را ملاقات کند و به هنگام سؤال و جواب، دلیلش را به وی تلقین کند  .»

آنگاه آن حضرت فرمود: «امام حسن و امام حسین دو امام امّت من، بعد از پدرشانند  .  دو سیّد جوانان اهل بهشت و مادرشان، بهترین زنان عالمیان، نهمینشان، قائم (عج) از فرزندان من است. اطاعتشان، اطاعت از من است و معصیتشان، معصیّت من است، به خداوند شکوه می‌کنم از منکران فضیلت ایشان و تضییع کنندگان حقّ ]حرمت] آنان پس از من و خداوند بس است که ولی و یاور عترت من و امامان امّتم باشد و از منکران حقّ ایشان انتقام کشد».(3  )

دوستدار آل محمّد باش اگر چه فاسق باشی!‌ و دوستدار دوستان ایشان باش، اگر چه آنها فاسق باشند

امام رضا علیه السلام از جدّ بزرگوارش، علی علیه السلام نقل کرده که فرمود:

«هر که دوست دارد، خدای را ملاقات کند در حالی که ایمانش کامل و اسلامش نیکو باشد،‌ محبّت حجّت صاحب الزّمان را پیشه خود قرار دهد که او و دیگر پیشوایان، چراغ‌های روشن در تاریکی‌های زندگی و امامان هدایت و نشانه‌های تقوایند. هر کس آنان را دوست بدارد، ولایتشان را دارا شود، برای او از خدای تعالی ضمانت بهشت می‌کنم» .(4)

 

بیزاری جستن از دشمنان امام

امام رضا علیه السلام فرموده است: «پیروان ما به امر ما گردن می‌نهند و به گفتار ما عمل می‌کنند و با دشمنان ما مخالفت می‌ورزند و هر که چنین نباشد،‌ از ما نیست»(5)

 یکی از اهالی «کرمند»، شتربان حضرت امام رضا علیه السلام بود، زمانی که آن حضرت عازم خراسان بودند و این مرد ساربان که از عامّه [اهل سنّت] بوده، چون می‌خواست از خراسان برگردد، به حضرت عرض می‌کند: ای پسر رسول خدا! مرا به مقداری مختصر از خطّ مبارکت مشرّف گردان تا به آن تبرّک جویم! و حضرت این عبارت را برای او مرقوم فرمودند:

«دوستدار آل محمّد باش اگر چه فاسق باشی!‌ و دوستدار دوستان ایشان باش، اگر چه آنها فاسق باشند».(6)

همچنین امام رضا علیه السلام در روایتی فرموده است: «وارد شدن به دستگاه دشمنان و کمک به آنها و کوشش در تأمین نیازهایشان معادل کفر است و توجّه (روی آوردن) عمدی به ایشان، در زمره گناهان بزرگی  است که آتش دوزخ سزای آن است».(7)

 

 


  

91/2/19
4:29 ع

دهنده صبر و تحمل


کسى که صبر کند بر مصیبت تا آنکه برگرداند مصیبت و شدت آن را به نیکویى عزاى آن (یعنى با صبر جمیل شدت مصیبت را ردّ کند  )  ، بنویسد خدا براى او سیصد درجه، ما بین هر درجه تا درجه دیگر مثل ما بین آسمان و زمین است   .


صبر از مقامات سالکین و منازل دین و از مهم‏ترین زمینه‏هاى درک فیض و عنایت الهى است. تا جایى که ائمه اطهار(علیه السلام) به واسطه صبر عظیمشان و عزم استوارشان به مقام شامخ ولایت و امامت نایل شدند  « وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا   ...» «و از آنان امامان(و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما(مردم را) هدایت مى‏کردند؛ چون شکیبایى نمودند ... » (سجده، آیه‏ى 24  )  ، یعنى ریشه امامت و رهبرى صبر است    

- صبر هرگز به معنى تحمل بدبختی ها و تن دادن ذلت و تسلیم در برابر عوامل شکست نیست بلکه صبر و شکیبایى به معنى پایدارى و استقامت در برابر هر مشکل و هرحادثه است لذا رسول خدا صل الله علیه و آله برای صبر سه شاخه ترسیم نموده و برای هر یک از آنها پاداش مخصوصی ذکر نموده است  .

رسول خدا، صلّى اللّه علیه و آله فرموده اند   :

«صبر سه گونه است: صبر نزد مصیبت است (پایدارى در برابر حوادث ناگوار و عدم خود باختگى و شکست روحى و ترک جزع وفزع)، صبر بر طاعت است (مقاومت در برابر مشکلاتى که در راه طاعت وجود دارد)، صبر از معصیت (ایستادگى در برابر انگیزه هاى گناه و شهوات سرکش و طغیانگر  ) .

پس کسى که صبر کند بر مصیبت تا آنکه برگرداند مصیبت و شدت آن را به نیکویى عزاى آن (یعنى با صبر جمیل شدت مصیبت را ردّ کند)، بنویسد خدا براى او سیصد درجه، ما بین هر درجه تا درجه دیگر مثل ما بین آسمان و زمین است. و کسى که صبر نماید بر اطاعت، بنویسد خدا از براى او ششصد درجه، فاصله درجه ای تا درجه دیگر مثل فاصله قعر زمین تا عرش می باشد . و کسى که صبر کند بر معصیت، بنویسد خداوند براى او نهصد درجه، فاصله درجه ای تا درجه دیگر مثل فاصله منتهاى زمین تا منتهاى عرش می باشد.(اصول کافی، ج‏2، ص 91)

صبر هرگز به معنى تحمل بدبختی ها و تن دادن ذلت و تسلیم در برابر عوامل شکست نیست بلکه صبر و شکیبایى به معنى پایدارى و استقامت در برابر هر مشکل و هرحادثه است لذا رسول خدا صل الله علیه و آله برای صبر سه شاخه ترسیم نموده و برای هر یک از آنها پاداش مخصوصی ذکر نموده است

عوامل افزایش دهنده صبر و تحمل:

1- ایمان به هدف: ایمان به هدف محرک باطنی و درونی است که انسان را به سوی هدف می‏کشاند و سختی‏ها و مشکلات را آسان و هموار می‏نماید و باعث می شود تا انسان در گرفتاری‏ها با دلی مطمئن و آرام به راه خود ادامه ‏دهد. هر چه ایمان به راهی که می رویم بیشتر باشد موفقیت و تحمل سختیها و مشکلات نیز در طول مسیر آسانتر است. و خداوند نیز روشن بینی بیشتری به انسان می‏دهد که در انتخاب راه مضطرب و سرگردان نشود چنان که در قرآن می‏فرماید: (وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا - کسانی که در راه ما به جهاد برخیزند ما آنها را به راه‏های خود دعوت می‏کنیم. عنکبوت 69)

2- تقوا و پرهیزکاری: از موءثرترین رمزهای موفقیت انسان که راه برون رفت وی را در گرفتاری‏ها و مشکلات هموار می‏سازد و صبر و استقامت او را در برابر مشکلات دوچندان، تقوا و پرهیزکاری است که آیات بیشماری بر آن تأکید می‏ورزد. (وَمَنْ یتَّقِ الله یجْعَل لَهُ مِنْ أمْرِهِ یسراً - هر کس از خدای تقوا پیشه کند و پرهیزکار باشد خدا مشکلات کار او را آسان گرداند. طلاق 4). (یا أیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِن تَتَّقُوا الله یجْعَل لَکُمْ فُرْقاناً - ای اهل ایمان اگر خدا ترس و پرهیزکار شوید خدا به شما فرقان بخشد. انفال 29). همانطور که گفتیم تقوا و دل بریدن از غیر خدا باعث می شود تعلقات انسان به این دنیا اندک شود و در نتیجه تحمل سختیها و ناملایمات آسانتر.

3- دنیاشناسی: یکی دیگر از عوامل موفقیت و تمرین صبر شناخت صحیح دنیا است که این جهان گذرگاهی بیش نیست و محل پاداش و مجازات نمی‏باشد، و دانستن اینکه این دنیا فانی است و انسان آفریده شده تا با آزمایش های مختلف الهی وجودش را صیقل داده و مستعدّ زندگی جاودانه نماید. و خداوند انسان را در رنج و سختی آفریده و شادی و سلامت بدون غم و بیماری نیست. همانگونه که خودش فرموده :لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ (بلد/ 4) که ما انسان را در رنج آفریدیم(و زندگى او پر از رنجهاست)!

4- امید قطعی به وعده الهی مبنی بر گشایش سختی ها : اینکه انسان به این وعده الهی که فرموده: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً «(آرى) مسلّماً با (هر) سختى آسانى است» (الشرح: 6)

و همچنین توجه به این حقیقت که همه این حوادث در پیشگاه خداوند رخ می‏دهد و او از همه چیز آگاه است، کسانی که در یک مسابقه دشوار و طاقت فرسا شرکت دارند همین که احساس می‏کنند جمعی از دوستانشان در اطراف میدان مسابقه آنها را می‏بینند تحمل مشکلات برای آنها آسان می‏شود و با شوق و عشق بیشتری به نبرد با حوادث برمی‏خیزند. جایی که حضور چند نفر تماشاچی چنین اثری در روح انسان بگذارد توجه به این حقیقت که خداوند مجاهدتهای ما را در صحنه‏های آزمایش می‏بیند عشق و شوری وصف ناپذیری برای ادامه این جهاد در ما ایجاد خواهد کرد.( مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج1، ص 532)

اگر کسى بداند ثواب صبر به مراتب بیشتر از چیزى است که از دست داده، زیرا چیزى از دست داده که جز در زندگى دنیا با او نمى‏ماند و چیزى بدست آورده که بعد از مرگ ابد الدهر با او خواهد بود، در اینصورت مى‏تواند به راحتی صبر کند

5 - تجربه تاریخی: توجه به تاریخ پیشینیان و بررسی عملکرد آنان در برابر آزمایشهای الهی برای پندپذیری و آماده ساختن روح انسان نسبت به امتحانات پروردگار بسیار موءثر است اصولاً اگر انسانی در مسایلی که برای او پیش می‏آید احساس تنهایی کند از نیروی صبر و مقاومتش کاسته خواهد شد امّا توجه به این حقیقت که این مشکلات و آزمایش‏های سخت الهی برای همه اقوام و ملتها در طول تاریخ وجود داشته است سبب افزایش نیروی پایداری انسان می‏گردد و به همین دلیل قرآن مجید به طور مکرر برای دلداری پیامبر و تقویت روحیه او و موءمنان اشاره به تاریخ گذشتگان و حوادث دردناک زندگی آنها می‏کند. (وَلَقَدْ کذّبت رُسل مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلی ما کُذِّبُوا وَاُوذُوا حتّی اتاهُمْ نَصْرُنا وَلا مُبَدِّلَ لِکَلماتِ الله وَلَقَدْ جاءَکَ مِنْ نَبإی المُرْسَلین - پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند و در برابر تکذیب‏ها، صبر و استقامت کردند و (در این راه) آزار دیدند، تا هنگامی که یاری ما به آنها رسید(تو نیز چنین باش و این یکی از سنت‏های الهی است) و هیچ چیز نمی‏تواند سنن خدا را تغییر دهد و اخبار پیامبران به تو رسیده است. انعام 34).

در این بین بهترین روش برای افزایش صبر و استقامت پیروی از مسیر اهل بیت (علیهم السلام) است. با مطالعه در سیره و روش زندگی آن بزرگواران، به روش برخورد با مشکلات و مصیبتهایی که از جانب حکومتهای جبّار بر آنان تحمیل شد آشنا خواهید شد. و همچنین در مواجه با مشکلات با توسل و استمداد، از آنان بخواهید در پیشگاه الهی شفیع شما باشند تا خدای نکرده با کم صبری و کم طاقتی موجبات نارضایتی خداوند فراهم نشود.

6- بیشتر با افراد خوش خلق و صبور معاشرت کنید. و به رفتارهایی که باعث بی صبری شما می شود توجه نکنید

7- ذکر «لا حول ولا قوة الا بالله» را زیاد بر زبان جارى سازید و سوره والعصر را زیاد بخوانید. و دعاى 24 صحیفه سجادیه «یا من تحل به عقد المکاره» و دعاى 58 آن را بخوانید

8- روایاتى که در فضیلت صبر رسیده حتما مطالعه کنید.

چراکه اگر کسى بداند ثواب صبر به مراتب بیشتر از چیزى است که از دست داده، زیرا چیزى از دست داده که جز در زندگى دنیا با او نمى‏ماند و چیزى بدست آورده که بعد از مرگ ابد الدهر با او خواهد بود، در اینصورت مى‏تواند به راحتی صبر کند. (ترجمه‏اخلاق ص : 365 )

به طور کلی تفکر و تامل در عواقب امور ، دیدن کمبود ها و نارسایی های دیگران و مقایسه با دارایی ها و شادی های خویش،تقویت روحیه ایثار و از خود گذشتگی و تواضع و دوری از تکبر و روزه گرفتن و ...از عوامل افزایش صبر است.

 


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
رهگذر[99]
 

آنچه اندیشی پذیرای فناست/آنچه در اندیشه ناید آن خداست


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ