سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
< 1 2

92/2/9
3:23 ع

شب بود و تاریکی طنین انداخت در شهر

سرما خروشی سهمگین انداخت در شهر

آن شب صبوری در سرشت مادران بود

زنده به گوری سرنوشت دختران بود

ناگاه فجری مژده ی روشنگر آورد

از خاوران نور محمد سر برآورد

آن مرد، دل را شور محشر گونه ای داد

زن را کرامت های دیگر گونه ای داد

می گفت زن چون آسمانی بیکران است

آری بهشتی زیر پای مادران است

زیباترین فصل کتاب او تو بودی

والاترین زن در خطاب او تو بودی

ای نور تو شمع دل افروز پیمبر

مزد عبادات چهل روز پیمبر

ای هم نشان با چاه در انبوه دردش

ای همنشین ماه با گل های زردش

با آن جلالت پای پر آماس، آری

دستان پینه بسته و دستاس، آری

بانو! چقدر این سادگی را دوست داری

پیش از سفر آمادگی را دوست داری

ای روزه از صبر سه روزت طاقتش طاق

ای سفره ی افطار تو سرشار انفاق

از بس پس انفاق ها لحظه شمردی

تا خانه ات رخت عروسی را نبردی

دست تو از باغ خدا انجیر می ریخت

بر کاسه ی صبح دل ما شیر می ریخت

آری گل مریم تماشا آفریدی

عطری دمیدی و مسیحا آفریدی

مثل اذان نام تو بر گلدسته ها ماند

وقتی گلستان تو زینب را شکوفاند1


  

92/2/9
3:23 ع

حروف فاطمه پنج است ای دل

اصول الدین بُود زین پنج کامل

"ف" اول همان فرمان توحید

"الف" دارد نشان از عدل و توحید

ز "طا"ی فاطمه طاهرشوی تو

همی راه نبوت را روی تو

به "میم" فاطمه مهر امام است

نبوت بی امامت ناتمام است

"ه" آخر هدایت در معاد است

معاد ما همان اخذ مراد است

نوشتم پنج اصل دینمان را

به نام فاطمه بشمردم آن را

به هر جا که نشان از در و گنج است

کلید رمز آن گنجینه، پنج است

قلوب خلق، شکل پنج دارد

دلی که پنج دارد گنج دارد

درخت و میوه و باغ و طبیعت

همه زیبایی آثار خلقت

میان سیب، آن نقش ستاره

تو را از پنج تن دارد اشاره

دو گونه پنج تن داریم ای دل

نخست اهل کسا انوار کامل

سپس آن پنج خاتون، هاشمیات

جلال آل هاشم، فاطمیات

بلی این فاطمیات ثنا خوان

به هر عصری شدند الگوی نسوان

یکی زآن ها جلال هر دو جمع است

جهان پروانه و زهرا چون شمع است

همانی که نبی را نور عین است

امیر عشق فرزند حسین است

بگو یا فاطمه با نیت او

بلند است از همه شخصیت او

فقط یک فاطمه آورده ایزد

به پایش مصطفی از جای خیزد

فقط یک فاطمه بین زنان است

زند پیغمبر او را بوسه بر دست

دهد زهرا پیام فاطمیات

فدای او تمام فاطمیات

ز دیگر فاطمیات آورم نام

دهد هر یک مرا از لطفش الهام

نخستین فاطمه پاک و موقر

بود بنت الاسد مادر به حیدر

همانی که خدا گل کاشت بر او

شبی کعبه ترک برداشت بر او

حریم حق نیایشگاه او شد

چه گویم، کعبه زایشگاه او شد

کنم با رخصت رب السماوات

سلامی به دیگر فاطمیات

به جز بنت الرسول و ام حیدر

بود سه فاطمه، هر سه مطهر

یکی زآن ها که ماه برج دین است

گل آل کلاب ام البنین است

همان مادر که فخر الناس دارد

خوشا بر دولتش، عباس دارد

چه عباسی دهد جان را نتایج

چه عباسی همان باب الحوائج

پدر او را امیرالمومنین است

عزیز فاطمه ام البنین است


  

92/2/9
3:22 ع

منظوم? ولای علی، ماه فاطمه است

عصمت ستاره‌ایست که همراه فاطمه است

هر جا که چشمه‌ای به زمین جوش می‌زند

معلوم می‌شود که قدمگاه فاطمه است

در هر قدم صراط علی روشن است از او

در هر نفس ولای علی، راه فاطمه است

روی علی به جلو? «الله نور» او

چشم نبی به «نصر من اللهِ» فاطمه است

تنزیل ابرهای عنایت هنوز هم

از یمن گریه‌های سحرگاه فاطمه است

مفتاح قفل های مهمات هم هنوز

موقوف یک اشار? کوتاه فاطمه است

خیل فرشتگان خدا بوسه می زنند

بر دست سائلی که به درگاه فاطمه است


  

92/2/9
3:21 ع

معجزات چشم زهرا عرش اعظم ساخته

هاجر و آسیه و حوا و مریم ساخته

از ازل بیت الاحرام کعبه، بیت الفاطمه است

کعبه را تسبیح زهرا قرص و محکم ساخته

آخرِ پیغمبری بابای زهرا بودن است

نور زهرا مصطفی را نور خاتم ساخته

نیمی از ما را خدا در فاطمیه ساخته

نیمه دیگر را خود زهرا محرم ساخته

فاطمه معمار خلق سینه زن ها بوده است

یک حسینیه خودش در بین قلبم ساخته

وصله های چادرش دیروز زحمت داشته

تا برای روضه ها امروز پرچم ساخته

روز محشر ریشه های چادری که سوخته

مایه ی آسایش ما را فراهم ساخته

هر زمان در روضه مادر صدایش می کنی

کیسه ما را پُر از فیض دمادم ساخته


  

92/2/9
3:21 ع

وقتی به اختیار تو تقدیر می کشند

این ابر باردار مرا سیر می کشند

تو ابتدای مایی و ما سایه های تو

با جلوه ی تو صنعت تصدیر می کشند

لطفت که شامل دل من می شود ز غیب

در قلب من برای تو تصویر می کشند

اصل مطهّرات تولا و مهر توست

در پرتو تو آیه ی تطهیر می کشند

وقتی میان فصل جوانی نشسته ای

دیگر چرا وجود تو را پیر می کشند

با آیه های سوره ی کوثر برای ما

از رتبه ی رفیع تو تفسیر می کشند


  

92/2/9
3:20 ع

هر کس هر آن چه دیده اگر هر کجا تویی

   یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی

در تو خدا تجلّیِ هر روزه می‌کند

 آیین? تمام نمای خدا تویی

میلاد تو تولد توحید و روشنی است

 ای مادر پدر! غرض از روشنا تویی

چیزی ندیده ام که تو در آن نبوده ای

 تا چشم کار می کند ای آشنا! تویی

نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار

 سرچشمه ی فقاهت آلِ عبا تویی

غیر از علی نبود کسی هم‌طراز تو

 غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی

تو با علی و با تو علی روح واحدید

 نقش علی ست در دل آیینه، یا تویی؟

شوق شریفِ رابطه‌های حریم وحی

 روح الامینِ روشن غارِ حرا تویی

ایمان خلاصه در تو و مهر تو می‌شود

 مکه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی

زمزم ظهورِ زمزمه‌های زلال توست

 مروه تویی، قداست قدسی! صفا تویی

بعد از تو هر زنی که به پاکی زبانزد است

 سوگند خورده است که خیرالنّسا تویی

شوق تلاوت تو، شفا می‌دهد مرا

 ای کوثرِ کثیر! حدیث کسا تویی

آن منجی بزرگ که در هر سحر به او

 می‌گفت مادرم به تضرع: بیا، تویی


  

92/2/9
3:19 ع

هر دختری که ام امامت نمی شود

یا مادر پیمبر رحمت نمی شود

در مجمع خلایق حق فاطمه یکی است

این وحدت است شامل کثرت نمی شود

آن جا که پای کفو علی هست در میان

هر دختری که لایق وصلت نمی شود

از این که آب مهریه ات بود روشن است

هر خانه ای که خان? رحمت نمی شود

فردا بیا که باز قیامت به پا کنی

ای بانویی که بی تو قیامت نمی شود

با اشتیاق سمت صراط آورید رو

زهرا بدون برگ شفاعت نمی شود

این سینه باز حال و هوای مدینه خواست

یا رب دعای کیست اجابت نمی شود


  

92/2/9
3:18 ع

مشکل که آفتاب درآید به آینه

زهرا مگر که رخ بنماید به آینه

جز مرتضی برابر زهرا ندیده ایم

باید که چهره نیز بیاید به آینه

باید صفات مادر ما را بیان کند

خود را اگر خدا بستاید به آینه

از پرتو جلال تو خیس است چشم خلق

باید علی جمال فزاید به آینه

کتباً که هیچ، راز شفاهی به کَس نگفت

این جا لب رسول بساید به آینه

با هر کسی شبیه خودش حرف می زند

مانده است تا چه رخ بنماید به آینه

ما را که پرتوییم جلوتر دهد عبور

وقتی خدا بهشت گشاید به آینه

در معبرش به حشر ببندیم چشم خویش

تا مشتبه مباد که باید به آینه

جای خدای عزّوجلّ سجده ای کنیم

از بس خدا به ذات در آید به آینه

زهرا پسِ حریر جمالش جلالت است

جیوه به غیر پشت نیاید به آینه


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
رهگذر[99]
 

آنچه اندیشی پذیرای فناست/آنچه در اندیشه ناید آن خداست


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ