سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
< 1 2 3 4 >

92/3/23
9:56 ص

بسته است همه ی پنجره ها رو به نگاهم

چندی ست که گم گشته ی در نیمه ی راهم

حس می کنم آیینه ی من تیره و تار است

بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است

از بس که مناجات سحر را نسرودم

سجاده ی بارانی خود را نگشودم

پای سخن عشق دلم را ننشاندم

یعنی چه سحرها که ابو حمزه نخواندم

ای کاش کمی کم کنم این فاصله ها را

با خمسه عشر طی کنم این مرحله ها را

بر آن شده ام تا که صدایت کنم امشب

تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب

ای زینت تسبیح و دعا زمزمه هایت

در حیرتم آخر بنویسم چه برایت

اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه است

جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت

در پرده عشاق تو یک گوشه نشسته است

صد حنجره داوود در آغوش صدایت

از بس که ملک دور و برت پر زده گشته است

"پیراهن افلاک پر از عطر عبایت"

تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران

باشد حجرالاسود الکن به ثنایت

من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم

عالم شده سجاده و افتاده به پایت


  

92/3/23
9:56 ص

سیمای سجده چهر? گویا بما نداشت

دست دعا تجسّمِ یک عمر را نداشت

وقتی امام ما به رکوع و سجود بود

جز با خدا توجّهی آن مقتدا نداشت

خواهر ندیده بود کتاب خدا هنوز

قبل از صحیفه هیچ کتابی دعا نداشت

بالا گرفت بال و پر جبرئیلِ وحی

اما بدون بال دعا اوج را نداشت

باب دعا به دست تو وا شد به روی ما

ور نه خدا به خواهش ما اعتنا نداشت

محکم به آیه های تو شد پایه های دین

قبل از صحیفه درس دعا ارتقا نداشت

حمد و ستایش و صلوات است مطلعش

قرآن صاعدی که به جز ربّنا نداشت

سجاد آمد و دل ما را غدیر کرد

ما را اسیر حضرت نعم الامیر کرد

هر چند سفره سفر? جشن ولادت است

اما شنیدن سخن تو سعادت است

آری صحیف? تو به ما درس می دهد

اسلام ناب مهد جهاد و شهادت است

درک فرازهای دعایت عنایتی ست

فهم کلام حضرتتان خود عبادت است

گاهی ز مرزبانیِ اسلام و مسلمین

گه صحبت از سیاست و کسب سیادت است

گاهی سخن ز توبه و اخلاص و بندگی

گاهی ز حرص و بخل و ز حِقد و حسادت است

از بعد ماجرای اسارت چرا سکوت؟

این خود شبیه صلح حسن یک رشادت است

وقتی سلاح شیعه سلاح البکاء شد

تولید این سلاح نه یک نحو، عادت است

وقتی امام مفترض الطاعه امر کرد

دیگر  اطاعت از تو مزید ارادت است

ای مقتدا به فعل تو داریم اقتدا

عمری ست خوانده ایم تو را حجت خدا


  

92/3/23
9:55 ص

ای بحر شرف، گهر مبارک

ای شمس ضحی، قمر مبارک

ای بانوی شهر، شهر بانو

دیدار رخ پسر مبارک

ای مادر نه امام تبریک

ای نخل ولا ثمر مبارک

این دسته گل حسین بر تو

از خالق دادگر مبارک

این آیت محکم حسین است

قرآن مجسم حسین است

خورشید سپهر پرور است این

یا عبد خدای منظر است این

دوم علی حسین زهرا

سر تا به قدم پیمبر است این

لبخند بزن به ماه رویش

زیرا که حسین دیگر است این

دردانة چار بحر توحید

منظوم? هشت اختر است این

این سید کل ساجدین است

مولای همه مجاهدین است


  

92/3/23
9:54 ص

من آمدم کلماتت به من زبان بدهند

زبان ساده ی رفتن به آسمان بدهند

من آمدم کلماتت مرا فرو ریزند

و مثل زلزله روح مرا تکان بدهند

به من که کور و کر و لال هستم و تاریک

مسیر چشمه ی نوری ز کهکشان بدهند

به من که گوشه ای از دوزخ خودم هستم

به قدرِ یک سرِ سوزن کمی امان بدهند

به من مجال ملاقات با خدا در شب

به من زبان سخن گفتن و بیان بدهند

چه می شود که درآیم ز پیله ام امشب

تمام صبح جهان را به من نشان بدهند؟

منِ سفالِ ترک خورده می شوم آرام

اگر برای شکستن به من زمان بدهند

تمام یافته هایم به لرزه افتادند

صدای تو...کلمات تو...بلکه جان بدهند

کجاست تا کلماتت مرا منا ببرند

برات مرقد شش گوشه ی جهان بدهند...؟

بریده ام...کلماتت کجاست ای باران  !

که قدر تشنگی ام لحظه ای توان بدهند؟


  

92/3/23
9:53 ص

روی اسبِ سرکش امواج زین انداخته

آن که روی آب را هم بر زمین انداخته

رود انگشتی ست جاری که ابالفضلِ جوان

پا به دریا برده و بر او نگین انداخته

رود دریای خروشانی شده در پای مرد

مثل ماهی که به زحمت پوستین انداخته

آن ابالفضلی که نَفْسَش هم یقیناً سرکش است

آن چنان نَفْس قوی را این چنین انداخته

طاق ابرویی که زیر گیسویش کرده کمین

تیر بر قلب سپاهِ در کمین انداخته

تو رگِ غیرت بخوانش من کلید قفل ها

قل هو اللهی که بر روی جبین انداخته

در همین نقطه فقط کوهی به کوهی می رسد

روی پیشانیش آن وقتی که چین انداخته

وسعت دیدش وسیع است و به جنگِ یک سپاه

اولین را کشته روی آخرین انداخته

 

 


  

92/3/23
9:53 ص

بی شک تو صبح روشن شب های تیره ای

خورشیدی و به ظلمت این شام چیره ای

تسخیر کرده جذب? چشم تو ماه را

بی خود که نیست تو قمر این عشیره ای

عصمت دخیل تار عبای تو از ازل

جز بندگی ندیده کسی از تو سیره ای

قدر تو را کسی نشناسد در این مقام

وقتی برای امر شفاعت ذخیره ای

ما را بس است وقت عبور از پل صراط

از تار و پود بیرق تو دستگیره ای

چشم امید عالم و آدم به دست توست

باب الحسین هستی و پرچم به دست توست

فردوس دل همیشه اسیر خیال توست

حتی نگاه آینه محو جمال توست

تو ساقی کرامت و لطف و اجابتی

این آب نیست زمزمه های زلال توست

ایثار و پایمردی و اوج وفا و صبر

تنها بیان مختصری از کمال توست

در محضر امام تو تسلیم محضی و

والاترین خصائل تو امتثال توست

فردا همه به منزلتت غبطه می خورند

فردا تمام عرش خدا زیر بال توست

باب الحوائجی و اجابت به دست تو

تنها بخواه، عالم هستی مجال توست

ای آفتاب علقمه: روحی لک الفدا

ای آرزوی فاطمه: روحی لک الفدا


  

92/3/23
9:52 ص

بس که دست دلبرم مشکل گشایی می کند

خلق می گویند این سقا خدایی می کند

گر چه از فرط گنه بیگانه گشتم با دلش

اوست دائم با دل من آشنایی می کند

تا بگیرد دست هر کس ناتوان است در جهان

دست هایش از بدن میل جدایی می کند

هر که سوگندش دهد بر مادرش ام البنین

با نگاهی روزی اش را کربلایی می کند

قبله ی اصحاب ممتاز حسین ابروی اوست

بر قلوب عاشقان فرمانروایی می کند

هر که خواهد حاجتی مردانه از باب حسین

این اباالفضل است بر او خوش عطایی می کند

بی نیاز از هر دو عالم می شود بر حق قسم

هر که بر درگاه این آقا گدایی می کند

آن چنان جا در دل زهرای اطهر کرده است

فاطمه در ماتمش صاحب عزایی می کند

چشم او با تیر لب وا کرد و گفت از غصه اش

قطره قطره خون او قصه سرایی می کند

چشم من شرمنده ی لب های خشک اصغر است

مادرش همراه لالایی دعایی می کند

دست دادم، چشم دادم، تا رسانم آب را

لیک این مشک است با من بی وفایی می کند


  

92/3/23
9:52 ص

ای چشمه محبت عالم وجود تو

باران کرامتی ست به امواج جود تو

دنیا بهشتی است ز شرح معطرت

هر جا که بو کنیم رسد بوی عود تو

دریا نمایشی ست ز اوج فضائلت

پیچیده موج موج در عالم سرود تو

سقا اگر نیامده بودی صفا نبود

دریا نداشت جلوه‌گری‌ با نبود تو

پیشانی سپید? تو پینه بسته بود

از بس زیاد بوده شکوه سجود تو

با هر قنوت جلوه به هر آسمان دهی

تو عبد صالحی که خدا را نشان دهی  

هر کس که دید روی تو را چشم بر نداشت

این خانواده مثل تو دیگر قمر نداشت

تا عرش سر کشیده‌ای ای قُل? ادب

گر چه زمین ز اوج شکوهت خبر نداشت

بر شان? تو پرچم باب الحوائجی ست

هرگز کسی ز روی تو این نام بر نداشت

تکرار جنگ‌های تو صفین دیگری ست

این جنگ‌ها به جز تو دلیر دگر نداشت

تنها‌ترین کبوتر عرش خدا حسین

غیر از علیّ اکبر و تو بال و پر نداشت

پرتاب نیز? تو نظیری نداشته

این علقمه به جز تو امیری نداشته


  

92/3/23
9:51 ص

آسمان امشب ز دامن جای گل ریزد ستاره

مـاه، سرگرم تماشـا مهـر مبهوت نظاره

مرحبا! ای ماه شعبان، ماه آوردی دوباره

مـاه آوردی دوبـاره ماه، نه! یک ماه‌پاره

قلب آل‌الله خرم، چشم خیرالناس روشن

خان? مـولا شده از طلعت عباس، روشن

  ****

چشم دل بگشا که وجه خالق اکبر ببینی

شیـر ثـارالله را در دامـن حیـدر ببینی

بلکه در آغوش حیدر، حیدر دیگر ببینی

ساقـی عترت کنار ساقـی کوثـر ببینی

چشم شو تا بنگری آیین? حق‌الیقین را

شیـر ثارالله و شمشیر امیرالمؤمنین را

  ****

فاطمـه! ام‌البنین! شیرخـدا را شیر زادی

مرحبا! مادر! که بر دست خدا شمشیر زادی

سـور? انـا فتحنـا را بهیـن تفسیر زادی

لشکـر پیـروز دشت کربلا را میـر زادی

شیرِ شیر داور است این پای تا سر حیدر است این

فاش می‌گویم کـه زهرا را حسین دیگر است این

  ****

روی، داور دست، حیدر خصلت و خوی رسولش

سیر معراج الهی هم صعودش هم نزولش

کیست این ریحانه‌yالحیدر کـه زهرای بتولش

کرده در اوج سرافرازی به فرزندی قبولش؟

نقش پیشانیش باشد این که این یار حسین است

حضرت عبـاس، سقـا و علمــدار حسین است


  

92/3/23
9:50 ص

نپردازید بی تسبیحِ خالق

به مدحِ بنده ای هر چند لایق

نپردازید بی ذکر الهی

به ذکر بنده حتی گاه گاهی

مرا حمد خدا شیرین تر از مدح

ثنای کبریا شیرین تر از مدح

اگر من عبد صالح نام دارم

اطاعت را عبادت می شمارم

اطاعت از خدا تنها وفا نیست

عبادت بی ولایت راه ما نیست

عبادت از علی آموختم من

اطاعت از ولی آموختم من

نباشد هیچ حاجت از بهشتم

که جنّت هست در ذات سِرشتم

سرشتم طالب ماه ولایت

بهشتم رفتنِ راه ولایت

سرشتم فخر دارد ایها الناس

که نامم را علی بگذاشت عباس

مرا این بِه ز جنّات برین است

که نام مادرم امّ البنین است

من آقا زاد? ام البنینم

اَباالفضلِ امیر المومنینم

مقام مادرم را قدر دانم

کنیز زینب کبراش خوانم

مقام مادرم در بیتِ مولا

کنیزیِ همه اولاد زهرا


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
رهگذر[99]
 

آنچه اندیشی پذیرای فناست/آنچه در اندیشه ناید آن خداست


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ